تلاشهاي مجلسي اول در فهم متن - صفحه 37

از يك مراجعه سطحى به روضة المتقين هويدا مى شود.
مجلسى(ره)، بدون استثنا، در هر جا كه متن مشابهى از كلينى و شيخ طوسى و يا ديگر كتب شيخ صدوق و ديگران داشته، آن رادر شرح حديث آورده و از مجموع متون وگزارش هاى حديثى سود جسته است. ۱ او حتى حروف جرّ را ـكه انواع متعددى دارند وگاه به جاى هم به كار مى روندـ مورد استناد قرار مى دهد و حديث را، بر اساس معانى آن ها، معنا مى كند. او امامان را فصيح ترين اعراب مى داند ۲ و بر اين اساس، به موشكافى در ادبيات متون حديثى مى پردازد. او در شرح عبارات «ويغسل ما بقى من عضده»، در باب طهارت و وضو مى گويد:
يمكن أن تكون «من» بيانية ويظهر منه وجوب غسل العضد بدل المرفق كما ذهب اليه بعض الاصحاب او استحبابه كالأكثر ،ويمكن أن تكون تبعيضيّة، بأن يكون المراد مابقى من المرفق من رأس العضد؛ ۳
امكان دارد «من» بيانيّه باشد. در اين صورت، يا ظهور در وجوب شستن بازو، به جاى آرنج دارد؛ همچنان كه بعضى از فقهاى اماميه قايل اند، يا استحباب آن؛ همانند نظر بيشترشان. احتمال ديگر تبعيضيّه بودن آن است؛ به اين معناكه منظور، شستن قسمت باقى مانده از آرنج از ابتداى بازوست.
و در شرح حديث مربوط به صفات مؤمن، ذيل عبارت «ولا يتحامل على الاصدقاء» مى گويد:
اى لا يكلّفهم ما لا يطيقون وفى [الوافى] للاصدقاء، اى لا يتحمّل ال آثام لأجلهم بأن يشهد لهم شهادة الزور او يحكم بخلاف الحق لهم؛ ۴
يعنى به چيزى كه توانايى آن را ندارند، وادارشان نكند و در كتاب الوافى[به جاى على الاصدقاء ]«للأصدقاء» آمده است؛ يعنى، به خاطر دوستانشان بار گناهان را بر دوش نكشد، يا با گواهى دروغين دادن به نفع آن ها داورى ناحق نكند.
نمونه تفصيلى و پر شاهد، شرح مجلسى بر خطبه متقين از امام على(ع) است كه چندين صفحه رابه خود اختصاص داده و نسخه بدل هاى الكافى و نهج البلاغة را در كنار متن صدوق در من لا يحضر الفقيه مطرح مى سازد وگاه، احتمالات خود را هم مى افزايد و سپس به شرح همين عبارات و متون، با همه ظرافت هاى زبانى و متنى آن ها مى پردازد. ۵

1.تمام شرح، مشحون از اين موارد است. ما تنها به يك مورد درباره نامه نگارى وخشك كردن نوشته هاى خطى ـكه رسمى در قديم بوده است ـ ارجاع مى دهيم: همان، ج ۱۲، ص ۱۳۵ و ص ۱۳۶.

2.همان،ج ۱، ص ۲۷۲.

3.همان، ج ۱، ص ۱۶۲.

4.همان، ج ۱۲، ص ۱۴.

5.همان، ج ۱۲، ص ۱۶ تا ص ۲۹.

صفحه از 53