تلاشهاي مجلسي اول در فهم متن - صفحه 43

اذن پدر و يا ديگر نزديكان خود ندارد، اما مجلسى از آن، به استناد برخى روايات، معناى «ثيّبه» فهميده است كه مراد، زن بيوه اى است كه پيش تر ازدواج كرده است و پس از طلاق و جدايى، درصدد ازدواج ديگرى است كه چنين زنى، به اذن پدر و اولياى خود، براى ازدواج نياز ندارد. اين راه مجلسى، يعنى پيگيرى موارد استعمال يك اصطلاح در همان حوزه كاربرد خود و تتبع موارد استعمال واژه روايى در ميان روايات و احاديث، راهى اساسى و كارا و نتيجه بخش در فهم حديث و اصطلاح هاى به كار رفته در آن است و زبان شناسان كنونى نيز براى درك معانى اصطلاحى از اين شيوه سود مى جويند.
آنچه در اينجا بايد افزود، آن است كه تفسير به معناى لغوى و عرفى بر تفسير به معناى اصطلاحى تقدم رتبى دارد؛ يعنى آنچه كه از لغت و در نخستين نظر به ذهن مى آيد، اعتبار دارد و تنها هنگامى كنار گذاشته مى شودكه جمله معناى روشنى نيابد و يا با مجموع روايت هاى ناظر به آن مسأله هماهنگ و سازگار نگردد، اما با جانشين كردن معناى اصطلاحى به جاى معناى لغوى و عرفى، بتوان به معنايى صحيح و مقبول از متن حديث دست يافت و آن را با احاديث مشابه و به تعبير خود ساخته ما «خانواده حديث» سازگار ديد. اين مبنا و شيوه، مورد پذيرش مجلسى(ره) نيز هست و وى آن را به كار برده است. او در تفسير عبارت «اكثر الخير فى النساء» از امام صادق(ع) چنين مى گويد:
وكفى بذلك حفظ النوع بالولادة وضبط اُمور الدار بهنّ وكذا اُمور المعاش و غير ذلك ممّا هو مشاهد فضلاً ممّا لا نعلم مفصّلاً، فإنّ العبد ينبغى أن يعلم مجملاً أنّ الحكيم لايبالغ هذه المبالغات عبثاً، ويمكن أن يكون المراد بالخير المال، كما تقدم الاخبار فى أنّ النكاح سبب للتوسعه؛ ۱
در وجود بيشترين خير در زنان، همين بس كه تداوم نسل بشر به زاييدن آن هاست و اداره امور منزل و زندگى وابسته به آن ها و چيزهاى ديگر كه[هميشه] شاهد آن هستيم، صرف نظر از امورى كه به جزئيات آن آگاهى نداريم. پس شايسته است بنده خدا بداند كه حكيم ،در اين گونه موارد[مثل نسبت دادن بيشترين خير به زنان] بيهوده مبالغه نمى كند و ممكن است منظور از خير، دارايى باشد؛ چنان كه احاديثى كه ازدواج را باعث فزونى(دارايى) مى دانست، ذكر شد.
مجلسى(ره) حديث را، به درستى و در آغاز شرح، طبق معناى شايع و عرفى «خير» شرح نموده است و سپس احتمال معناى اصطلاحى و به كار رفته در احاديث و متون دينى را نيز طرح مى كند. گفتنى است كه واژه خير، در لغت قديم عرب، گاه به معناى مال به كار رفته است و

1.همان، ج ۸، ص ۹۳.

صفحه از 53