او زنى صالح و از اهالى اصفهان است. از ابوالحسين، احمد بن عبدالرحمن ذكوانى و ابو عبدالله قاسم بن فضل و ابو حفص عمر بن احمد سمسار سماع حديث كرد. من هم از او رواياتى نوشتم. (ص 410)
(27) 27. ام خلف سعيده دختر ابوالقاسم زاهر بن طاهر شحامى(467 يا 468 ـ 547ق).
او فرزند بزرگ تر استاد ما ابوالقاسم و از اهالى نيشابور و زنى پاكدامن و با وقار و صالح و دانشمند بود. وى بسيار عمر كرد تا آنكه برخى قطعه هاى حديث را به تنهايى روايت كرد. از جدش ابو عبدالرحمن طاهر، ابو سعد عبدالرحمن بن منصور بن رامش، ابو عمرو عثمان المحمى، ابوبكر شيرازى و ديگران سماع كرد. در نيشابور از وى اجزائى را نوشتم. در سحر ماه رمضان 547ق، درگذشت. (ص 411)
(28) 28. ست آزرميه دختر احمد بن محمّد بن حداد.
وى از اهالى اصفهان است و حديث را از ابراهيم بن محمّد بن ابراهيم طيان سماع كرد. من هم تعدادى اندك از وى حديث نوشتم. (ص 411)
(29) 29. امه الرحمن ساره دختر ابو نصر عبدالرحيم بن عبدالكريم بن هوازن قشيرى.
وى از اهالى نيشابور، زنى صالح بود. حديث را از موسى بن عمران و ابوالقاسم عبدالرحمن واحدى و ديگران سماع كرد. من هم از او سماع كردم. (ص 412)
(30) 30. ام الضياء، ست الجليل دختر ابو محمّد بن حسن بن حسين بن احمد بن يحيى بن وثاب وثابى معروف به وركانى.
وى از اهالى اصفهان و همسر شيخ ما اسماعيل بن محمّد و زنى صالح، باوقار، اهل خير و از خانواده دانش بود. در مجلس درس ابوبكر بن ماجه حاضر شد و نزد او جزء لوين را قرائت كرد. من هم همان جزء را از وى سماع كردم. (ص 412)
(31) 31. ام النجم يا ام الفخر، ست العراق، دختر ابى مضر عبدالواحد بن مطهر بن عبدالواحد بن محمّد بن عبدالله بن فضل بن ربيع بن محمّد بن بشر بن شقيق عنبرى بزانى.
او از اهالى اصفهان و از خاندان حديث و از تبار بزرگان و مشاهير است. از جدش ابوالفضل مطهر بن عبدالواحد بزانى سماع كرد. من هم از وى جزئى از حديث ابو حفص فلاس را شنيدم. (ص 412 ـ 413)
(32) 32. ست ناز دختر مفضل بن ابى الفوارس شرابى.
وى از اهالى اصفهان است و حديث را از شجاع بن على مصقلى سماع كرد. من هم احاديثى از او سماع كردم. (ص 413)
(33) 33. ست الناس دختر سيّد على بن عياد بن على بن حمزه بن طباطبا علوى.