پاسخی به كتاب «حديث های خيالی» - صفحه 178

3. كاتبان در كنار أبوجعفرها، در التبيان شيخ طوسى(قده)، بى جهت و ندانسته و به اشتباه «عليه السلام» گذاشته اند.
4. به هنگام چاپ التبيان در بيروت، اين «عليه السلام»ها ندانسته و به اشتباه كنار أبوجعفرها در التبيان گذاشته شده است.
5. حضور عنوان أبوجعفر در التبيان شيخ طوسى، در كنار نام هاى ديگران، چون ابن عباس، سدى، مجاهد و قتاده و ديگر مفسران دليل آن است كه حتماً منظور از أبوجعفر، أبوجعفر طبرى است، نه امام محمّد باقر(ع).
6. توجّه شيخ طوسى به تفسير الطبرى و اشاره به اين تفسير در مقدّمه كتاب التبيان، دليل آن است كه منظور از أبوجعفرهاى آمده در التبيان، شخص طبرى است.
7. صاحب تفسير روايى نورالثقلين، اين روايات خيالى را با اين پندار كه از امام باقر(ع) است، از مجمع البيان آورده و در كنار روايات تفسيرى قرار داده است؛ با اين كه روايات از امام باقر(ع) نيست.
8. علاّ مه طباطبايى در تفسير الميزان نيز به اين روايات توجّه كرده و آنها را به نام روايات امام باقر(ع) در تفسيرش آورده با اين كه اينها اقوال أبوجعفر طبرى است نه، أبوجعفر امام محمّد باقر(ع).
9. بيست مورد را بر شمرده كه در اين موارد مطمئناً به وضوح و بدون شك منظور شيخ طوسى از أبوجعفر، أبوجعفر طبرى اس،ت ولى امين الاسلام طبرسى به اشتباه آنها را بر أبوجعفر باقر(ع) تطبيق داده است.
10. شيخ طوسى نيز در التبيان در مواردى تسامح، بى دقّتى، غفلت كرده و چون سرعت در تأليف داشته و مشغله اش بسيار بوده، درست حرف أبوجعفر طبرى را نقل نكرده و يا چيزى كه مختار وى نبوده، به وى نسبت داده است.
11. پيش بينى اين جهت كه موارد بسيار ديگرى در تفسير مجمع البيان است كه أبوجعفرِ آمده در التبيان، بى جهت، به أبوجعفر باقر(ع) تطبيق داده شده است.
12. اين توصيه كه اگر در مجمع البيان روايتى از امام باقر(ع) ديديد، به تفسير التبيان شيخ طوسى مراجعه كنيد. اگر در آنجا از أبوجعفر نقل شده، به تفسير الطبرى بنگريد و اگر در تفسير الطبرى همان يافت شد، مطمئن شويد كه اين أبوجعفر، أبوجعفر طبرى است و هرگز آن گفته، روايت امام باقر(ع) نيست.
اى كاش ناقد محترم كمى تحقيق مى كرد، نه اين كه در يك نظر ناآگاهانه ابراز كند كه منظور از أبوجعفر در التبيان أبوجعفر طبرى است و آن گاه، در پى اين اشتباه واضح، مبتلا به تخيل پشت سر تخيل و توّهم پس از توّهم گردد.
محققان و خوانندگان اين مقاله با رمز و راز اشتباه اين ناقد آشنا شده اند و حق را به خوبى يافته اند، ولى ما مجدداً اشاره اى به پاسخ هاى آمده در اين دفاع مى كنيم.
اين همه تخيل و توّهم از نويسنده اى كه دعوى تحقيق و نوآورى در برداشت هاى دينى دارد، پذيرفته نيست.
آيا وقت آن نرسيده كه به حق باز گردد و بدان اعتراف كند و مسير همه عالمان و فقيهان و كارشناسان دينى را بپيمايد و از تكروى كنار كشد؟

صفحه از 179