پاسخی به كتاب «حديث های خيالی» - صفحه 164

دفاع ما
منظور از أبوجعفر ـعليه السلام ـ كه در كلام شيخ طوسى در التبيان آمده است، جناب طبرى نيست؛ چرا كه اوّلاً، طبرى سنّى است، نه شيعه و او هرگز نمى گويد منظور از «ناس» در آيه محمّد و آل محمّد (ص) هستند؛ بالاتر اين كه او هرگز نمى گويد كه منظور از فضل، نبوت در شخص پيامبر و امامت در آل پيامبر است. اين كه خداوند امامت را به آل پيامبر(ص) داده باشد هرگز نظر طبرى نيست.
ثانياً، به طبرى كه مراجعه مى شود، اصلاً در تفسير «ناس» محمّد و آل محمّد و در تفسير، فضل نبوت و امامت را نياورده است. او تنها در تفسير «ناس» محمّد را به تنهايى و يا محمّد و اصحاب وى را آورده و در تفسير فضل، هرگز امامت را ذكر نكرده است.
ثالثاً، ما به نسخه خطى التبيان ـكه متعلق به سده پنجم هجرى است ـ مراجعه كرديم؛ همان نسخه اى كه روي برگ اوّل آن شيخ طوسى (قده) نوشته است كه اين كتاب را شيخ ابوالوفاء عبدالجبار بن عبداللّه مقرى رازى نزد وى خوانده است و شيخ ابو محمّد حسن بن حسين بن بابويه قمى و أبوعلى حسن بن محمّد (پسر شيخ طوسى) به تاريخ ربيع الاوّل 455 شنيده اند....
در اين نسخه خطى و قديمى ـكه بر خود شيخ خوانده شده است ـ دو مورد أبوجعفر به كار رفته است كه در مورد اوّل، «عليه السلام» دارد، ولى در مورد دوم، «عليه السلام» ندارد.
با توجّه به آنچه در بالا آمد، روشن است كه در هر دو مورد أبوجعفر باقر ـعليه السلام ـ منظور است، ولى در مورد دوم كه مى نويسد: «و هو قول أبي جعفر قال وفى اله الامامة» ديگر به دليل تكرار و وضوح، عليه السلام ندارد.
با توجّه به جهات بالا، هيچ شكّى باقى نمى ماند كه منظور از أبوجعفر در اين مورد چهاردهم ـكه در كتاب حديث هاى خيالى آمده است ـ تنها و تنها حضرت أبوجعفر امام باقر(ع) است.
* * * 2. در كتاب حديث هاى خيالى، ص 25 مورد اوّل را چنين مى آورد، مى نويسد:
در تفسير الطبرى درباره آيه 106 و 107 مائده شأن نزولى به چند طريق با قدرى اختلاف در عبارت آمده است كه خلاصه آن چنين است:
تميم الدّارى و عدىّ دو نفر نصرانى بودند كه به اتّفاق ابن ابى مريم (ابن ابى ماريه) از بنى سهم به عزم تجارت شام سفر كردند. در بين راه، تاجر سهمى بيمار شد. او وصيّت نامه اى نوشت كه در آن، يك يك اموال خود را دقيقاً نام برده بود و آن را در متاع خود پنهان كرد. وى اموال خود را به آن دو نصرانى سپرد كه به ورثه اش بدهند. وقتى كه او درگذشت، آن دو از ميان اموالش جامى نقره اى را ـكه منقوش به طلا بودـ براى

صفحه از 179