انگيزه تأليف
شيخ طوسى رحمه الله الفهرست را به چند انگيزه تأليف نموده است : 
 انگيزه نخست . از آن جا كه وجود فهرست ، يكى از نيازهاى مهمّ شيعه شمرده مى شده ، مرحوم شيخ براى برآوردن اين نياز ، به تأليف الفهرست اقدام نموده است . وى در بيان اين انگيزه اش چنين مى گويد1 : 
 إنّى لمّا رأيت جماعة من شيوخ طائفتنا من أصحاب الحديث ، عملوا فهرست كتب أصحابنا و ما صنّفوه من التصانيف و رووه من الأُصول و لم أجد منهم أحدا استوفى ذلك و لا ذكر أكثره ، بل كلّ منهم غرضه أن يذكر ما اختصّ بروايته و أحاطت به خزانته من الكتب و لم يتعرّض أحد منهم باستيفاء جميعه إلاّ ما قصده أبو الحسين أحمد بن الحسين بن عبيد اللّه رحمه الله ، فإنّه عمل كتابين : أحدهما ذكر فيه المصنّفات ، و الآخر ذكر فيه الأُصول ، و استوفاهما على مبلغ ما وجده و قدر عليه ، غير أنّ هذين الكتابين لم ينسخهما أحد من أصحابنا ، و اخترم رحمه الله و عمد بعض ورثته إلى إهلاك هذين الكتابين و غيرهما من الكتب ، على ما حكى بعضهم عنهم. ۱
 شيخ آقابزرگ تهرانى در ادامه كلام شيخ طوسى در مورد تلف شدن دو كتاب ابن غضايرى ، مى گويد : 
 از كلام شيخ طوسى، آشكار مى گردد كه اين دو كتاب ابن غضايرى ، غير از آن دو كتابى است كه گفته مى شود ابن غضايرى يكى از آنها را در رجال ممدوح و موثّق و ديگرى را در رجال ضعيف و مذموم نگاشته است. ۲
 سيّد احمد بن طاووس (م 673 ق) تمام كتاب ابن غضايرى و عين عبارات آن را در كتاب حلّ الإشكال ـ كه در آن ، منابع پنجگانه رجال را گرد آورده ـ نقل كرده است . 
 انگيزه دوم . تأليف الفهرست ، در مقام پاسخگويى به ترغيب برخى از فاضلان عصر مرحوم شيخ ، انجام شده است . 
 شيخ طوسى رحمه اللهدر مقدّمه الفهرست ، به دنبال عبارت گذشته ، چنين مى گويد : 
 از آن جا كه از سوى شيخ فاضل ـ كه خداوند ، تأييد وى را مدام گرداند ـ ترغيب به اين كار ، تكرار شد و از سوى وى تأكيد بر آن ، پى در پى گشت و او را حريص به آن يافتم ، تأليف كتابى را قصد نمودم كه نام مصنّفات و اصول را در آن گرد آورم. 
 و من ، فهرست يكى را از ديگرى جدا نكردم تا دو كتابِ طولانى نشود ؛ چرا كه در ميان مصنّفان ، كسانى بودند كه داراى اصل بودند و از اين رو مى بايست نام آنان ، در هر دو كتاب تكرار مى شد كه اين ، موجب طولانى شدن كتاب مى گشت. ۳
 از تعبيرات مرحوم شيخ ، چنين استفاده مى شود كه شيخ فاضل ، داراى شخصيّتى بزرگ بوده ، به قدرى كه اجابت درخواست وى از سوى شيخ طوسى ، لازم مى نموده است . 
 ابوالمعالى كلباسى (م 1315ق) بر اين اعتقاد است كه مراد شيخ طوسى از شيخ فاضل ، احمد بن حسين غضايرى است . وى دليل اين نظر را ذكر نام وى در ابتداى مقدّمه كتاب مى داند و الف و لام در «الشيخ الفاضل» را عهد ذكرى مى شمارد . 
 كلباسى بر اساس همين تعبير ، تصريح كرده كه اين تعبير شيخ طوسى ، تجليلى بزرگ براى ابن غضايرى است ؛ چرا كه وى را ، هم با عنوان «شيخ» ياد كرده و هم با وصف «فاضل» ستوده است و همچنين براى تأييد او ، دعا كرده است ، همچنان كه 
 شيخ طوسى در پايان مقدّمه مذكور ، تصريح كرده است كه : 
 و ألتمس بذلك القربةَ من اللّه تعالى و جزيلَ ثوابه و وجوب حقّ الشيخ الفاضل ـ أدام اللّه تأييده و أرجو أن يقع ذلك موافقاً لما طلبه . ۴
 شيخ طوسى رحمه الله در اين عبارت ، گذشته از سه مدح پيشين ، نسبت به احمد بن حسين غضايرى ، وجوب حقّ وى بر خويش و همچنين مورد قبول قرار گرفتن كتاب نزد وى را افزوده است . ۵
 آنچه به نظر مى رسد ، آن كه : اين برداشت كلباسى ، صحيح نيست ؛ چرا كه شيخ طوسى در اين مقدّمه ، تنها از باب بيان پيشينه فهرست نگارى و ضرورتى كه در عصر خود احساس مى كرده، به كار ابن غضايرى اشاره نموده است و در اين جا لفظ «الشيخ الفاضل» ، را نبايد عهد ذكرى به حساب آورد . 
 نكته ديگرى كه اين برداشت را دور از ذهن مى نمايد ، آن است كه چه طور در حالى كه خودِ ابن غضايرى ، كتابى كامل و جامع در موضوع فهرست مؤلّفان و مؤلّفات شيعه نگاشته ، باز از شيخ طوسى درخواست نوشتن چنين كتابى را تكرار مى كند ؟ 
 نكته ديگرى كه باز هم اين احتمال را بعيد مى نمايد ، اين است كه ظاهر سياق عبارت شيخ طوسى در مقدّمه مذكور ، شاهد بر اين امر است كه مرحوم شيخ ، آن را پس از تأليف كتاب ، نوشته است . با توجّه به اين نكته ، چگونه ممكن است شيخ طوسى براى شيخ فاضل به تأييد دعا كند و آرزو نمايد كه كتاب ، چنان كه شيخ فاضل خواسته است ، باشد ، در حالى كه ابن غضايرى در آن زمان ، رحلت كرده بوده است ؟ ! 
 اين ، در حالى است كه حتّى در صورتى كه مرحوم شيخ ، مقدّمه را در آغاز تأليف كتاب نوشته باشد ، باز همان بُعد وجه اوّل به نظر مى رسد . 
 بنا بر اين ، اين احتمال (در هر دو وجه) بسيار دور از ذهن است . 
 در مقابل، برخى بر اين اعتقادند كه شيخ طوسى رحمه اللهكه در بغداد مى زيسته، بر اساس آراى دوست فاضلش، كتاب هايى را سامان داده است و مراد از اين دوست فاضل، يكى از سياستمداران نوبختى بوده كه در محلّه كرخ بغداد، در آن عصر، رياست داشته است. ۶
 به نظر مى رسد كه اين احتمال نيز نمى تواند درست باشد ؛ زيرا تعبيراتِ «الشيخ الفاضل» ، وجوب حقّ وى بر شيخ طوسى ، جز آن ، تا حدود زيادى ، اين احتمال را از ذهن دور مى نمايد . 
 انگيزه سوم . مرحوم شيخ ، فايده هايى را براى الفهرست برشمرده است كه از جمله انگيزه هاى تأليف آن به شمار مى روند . او فايده هاى مهمّ اين كتاب را آگاهى يافتن از كتاب هاى تصنيف و اصلِ نگاشته شده تا آن عصر و نيز آشنايى با شمار زيادى از راويان و اساتيد آنان دانسته است .