گروه دوم . راويان اهل سنّت
مراد از «راويان عامّه» ، راويانى از عامّه اند كه براى شيعه روايت نقل كرده و يا به شيعه تمايل و محبّت داشته اند . از اين گروه ، چند تن را مى توان نام برد ، از جمله : محمّد بن اسحاق ، محمّد بن منكدر ، عمرو بن خالد واسطى ، عبد الملك بن جُرَيج ، حسين بن عَلْوان كلبى ، عَبّاد بن صُهَيب ، حَفْص بن غياث ، عبد اللّه برقى ، سُفيان بن عُيَينه و سفيان ثَورى .
گروه سوم . زنان
از جمله زنانى كه در عنوانى مستقل شرح حال شده اند ، مى توان به : حبابه والبيّه ، سعيده ـ كه امام صادق عليه السلام مولاى او بود ـ و اُمّ خالد ، اشاره كرد .
همچنين از جمله زنانى كه در ضمن شرح حال راويان ديگر ، شرح شده اند و يا اخبار راويان موجود در كتاب ، به نوعى با آنان مرتبط است ، مى توان اُمّ سلمه (همسر على بن عبيد اللّه ) و عايشه (همسر پيامبر خدا) را نام برد .
از تقسيم بندى مذكور ، آشكار مى گردد كه كتاب اختيار الرجال ، به راويان امامى اختصاص ندارد و وجود نام يك فرد در اين كتاب ، دليل بر امامى بودن او نيست .
نكته ديگر ، اين كه : برخى از افراد اين سه گروه ، موثّق و ممدوح اند (همچون : سلمان فارسى ، زراره ، عبيد اللّه بن بُكَير ، عَبّاد بن صُهَيب ، حفص بن غياث ، سعيده ،
حبابه والبيّه) و برخى نيز ، ضعيف و مذموم اند (همچون : على بن ابى حمزه بطاينى ، محمّد بن نصير نميرى ، سفيان بن عيينه و عايشه) .
بنا بر اين ، كتاب اختيار الرجال ، به موثّقان يا مذمومان ، اختصاص ندارد و وجود نام يك فرد در اين كتاب ، نشانه وثاقت و يا ضعف او نيست .
بر اين اساس ، آنچه شهيد اوّل در ذكرى الشيعة در بحث شرط دوم نماز جمعه براى مضر نبودن وجود حَكَم بن مسكين در سند روايت استدلال كرده ، ناصواب است ؛ چرا كه استدلال وى ، بر اين پايه استوار است كه نام حَكَم در رجال الكشّىِ موجود ، آمده و كشّى رحمه اللهبر او طعن و اشكالى وارد نكرده است . ۱
لازم به ذكر است كه عدم ذكر مدح يا ذم در مورد برخى راويان ، به سبب نرسيدن احوال آنان به كشّى رحمه اللهبوده است .
نكته پايانى درباره افرادى كه نام آنان در رجال الكشّى آمده ، اين كه : بسيارى از اين افراد ، داراى تأليف بوده اند ، گرچه نامى از تأليف آنان برده نشده باشد ؛ امّا برخى نيز تأليف نداشته اند . از جمله مؤلّفان ، مى توان از : محمّد بن مسلم ، معاوية بن عمّار ، عبّاد بن صهيب و عثمان بن عيسى ، نام برد .