وى در جامع الأسرار ، مطلبى را درباره پيامبران صاحب شريعت و اوصياى آنان از منبع ديگرى نقل كرده است ۱ كه در الكشكول وجود دارد . ۲ با توجّه به تصريح آملى به نقل مطلب از جاى ديگر ، به نظر مى رسد كه وى ، مطلب ياد شده را از الكشكول برگرفته است . اين امر نشانگر تعدّد نويسندگان دو كتاب جامع الأسرار و الكشكول است .
موضوع كتاب ، اثبات مواضع شيعه در باب امامت با استفاده از آيات ، احاديث و ادلّه عقلى است . نويسنده ، در مقدّمه ، به انگيزه خود از نگارش كتاب پرداخته و مى نويسد :
پس از وقوع آشوب ميان شيعيان و اهل سنّت به سال 735 ق، بزرگى، از من درباره ريشه ها و اسباب اين فتنه پرسيد و از من خواست كه دراين باره ، كتابى بنويسم و من، اين كتاب را در پى خواهش او پرداختم. ۳
نويسنده ، پس از بيان مقدّمه ، در ريشه يابى اختلافات شيعه و اهل سنّت ، به آغاز آفرينش آدم عليه السلام بر مى گردد و داستان حضرت آدم و كينه توزى و حسدورزى ابليس به او را در پىِ سجده فرشتگان به وى ، بيان مى كند . نويسنده ، براى مطالعه بيشتر درباره سرگذشت حضرت آدم و شيطان ، به رساله مستقل خود در اين زمينه ، ارجاع مى دهد ۴ و در ادامه ، داستان هابيل و قابيل را مطرح مى كند و نتيجه مى گيرد كه هرگاه پيامبرى الهى يا امام منصوب از طرف خدا در جامعه حضور داشته باشد ، ناگزير ، انسان ها نيز به دو گروه قابيلى يا هابيلى تقسيم خواهند شد . و بدين سان ، نويسنده ، اختلاف ميان شيعه و اهل سنّت را تداوم اختلاف حقّ و باطل در ادوار
1.الكشكول فى ما جرى على آل الرسول، ص ۸ .
2.ر . ك : جامع الأسرار ، ص۲۳۹ ـ ۲۴۲ .
3.ر . ك : الكشكول فى ماجرى على آل الرسول ، ص۴۲ ـ ۴۴ .
4.همان، ص ۱۵.