لوجدناها جميعاً عليهم لا لهم... . ۱
از نظر نويسنده ، بيشتر احاديث اهل سنّت ، در تدبير دنيا و سياست مُلك است ، در حالى كه بيشتر روايات آل محمّد عليهم السلام ، در تدبير آخرت و سياست ملكوت و كشف حقايق است . ۲
نقد ديگر نويسنده بر روايات اهل سنّت ، آن است كه بسيارى از احاديثى را كه ساختگى بودن آنها روشن است ، روايت مى كنند ؛ احاديثى كه براى رسيدن به اهدافى خاص و تغيير برخى قواعد و تثبيت پاره اى قضايا جعل شده است . ۳
از نظر او ، قرآن ، اختلاف را در آياتى چند ، نكوهش كرده است ، در حالى كه اهل سنّت از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت مى كنند كه : «إختلاف اُمّتى رحمة» . ۴
از منابع ياد شده كتاب ، السقيفةى عمر بن شيبه نميرى است . ۵ نيز پس از ذكر روايات فراوان در فضايل و مناقب اميرمؤمنان مى نويسد :
هذا مقنع فى هذا المختصر من روايات القاضى الزاهد العدل أبى الحسن بن على بن محمّد الطيب الجلالى المعروف بأبى نعيم ـ رضى اللّه عنه ـ . ۶
همچنان كه ياد شد ، نويسنده ، منابع و مآخذ احاديث را ذكر نكرده است . به نظر مى رسد در كنار انبوه گزارش هاى تاريخى و احاديثى كه از منابع شناخته شده حديثى نقل شده ، پاره اى روايات در كتاب وجود دارد كه در منابع حديثى متقدّم ، يافت نمى شود ؛ مانند اين دو روايت :