فعند ذلك يأخذ فى الشطيحات والكلمات الّتى لايجوز التكلّم بها فى الشرع، كما روى عن أبى يزيد «سبحان [سبحانى] ما أعظم شأنى» وعن المنصور: «أنا الحق» و عن أبى سعيد: «ليس فى جبّتى إلاّ [سوى ]اللّه ...». ۱
اين در حالى است كه علاّمه حلّى در كتاب پيش گفته به نكوهش صوفيان از نظر عقيده و رفتار پرداخته است . ۲ با عنايت به متن رساله «شرح حديث حقيقت» مى توان گفت كه انتساب آن به علاّمه ، منتفى است . به هر روى ، شرح ياد شده با انتساب به علاّمه حلّى ، يك بار در مجموعه كلمات المحقّقين (ص 496 ـ 500) به سال 1402 ق ، توسّط منشورات مكتبة المفيد قم ، چاپ سنگى شده و بار ديگر در دفتر سوم ميراث حديث شيعه ، (ص183 ـ 198) به سال 1379 ش ، منتشر شده است .
ديگر كتاب هاى چاپى در باب شرح حديث ، عبارت اند از :
1 . مصابيح القلوب ، كه در بخش متون اخلاقى معرّفى شد .
2 . الرسالة العليّة ، كه در بخش اربعين نگارى معرّفى شد .
3 . شرح المقالة التكليفيّة ، از بياضى نباطى ، كه در بخش متون اخلاقى معرّفى شد .
4 . المقام الأسنى ، از كفعمى ، كه در بخش ادعيه معرّفى شد .
5 . مشارق أنوار اليقين ، از برسى ، كه در بخش مناقب ، معرّفى شد .
ب. آثار خطّى و ناياب
1 . شرح دعاء الصَنَمين
اين كتاب ، نگاشته على عراقى ، معاصر على بن هلال جزائرى است كه آن را به سال 878 ق ، در قصبه جاجرم ، به فارسى نگاشته است . صاحب رياض ، نسخه اين