299
تاريخ حديث شيعه در سده های هشتم تا یازدهم هجری

فقهاى آن سامان قرار گرفت. ۱ سپس در ايران نيز به مرور از ميانه قرن ياد شده ، هوادارانى يافت و بسيارى از فقها در شهرستان هاى مختلف از آن جانبدارى كردند. ۲

دو . مؤسّس اخباريگرى

در اين كه اخباريگرى اين دوره توسط ملاّ محمّد امين استرآبادى شكل گرفت ، بين عموم محقّقان ، اتّفاق نظر وجود دارد. از ميان علماى اخبارى ، ملاّ محمّد امين بن محمّد شريف استرآبادى (م 1033 ق) در اثبات شيوه اخباريان پافشارى بيشترى داشت. وى ابتدا بر طريق استادان خود در زمره اهل اجتهاد بود؛ ولى بعدها اين روش را ترك كرده ، به تخريب قواعد دين و سرزنش مجتهدان پرداخت. ۳ وى ، مؤسّس اخباريگرى و اوّلين تشريح كننده عقايد آنها و اوّلين مؤلّف اين فرقه است. ۴
برخى عقيده دارند كه حسين بن عبدالصمد (پدر شيخ بهايى) ، طلايه دار جنبش اخباريگرى بوده است؛ ۵ ولى اين گفته با ديدگاه هاى او منافات دارد . وى مى گويد:
تفقّه در زمان ما بر تمام مكلّفان ، واجب است و به وسيله آن ، سعادت در دنيا و آخرت براى انسان حاصل مى شود و آن ، ميراث انبيا و اوليا و مقرّبان الهى است. ۶
ايشان ، در مقدّمه فصل اوّل كتاب وصول الأخيار الى أصول الأخبار ، عقل را «برهان قاطع» و نقل را «نور ساطع» معرّفى كرده و معتقد است كه علوم با تطابق آن دو با هم

1.همان جا.

2.روضات الجنّات ، ج ۱ ، ص ۱۳۷؛ زمين در فقه اسلامى ، ص ۶۹ ـ ۷۰.

3.روضات الجنّات ، ج ۱ ، ص ۱۳۷.

4.لوامع صاحبقرانى ، ص ۴۷ (نقل به مضمون)؛ دبستان مذاهب ، ص ۲۴۷؛ زمين در فقه اسلامى ، ص ۶۹ ؛ أعيان الشيعة ، ج ۲ ، ص ۲۲۲.

5.مجلّه حكومت اسلامى ، ش اوّل ، ص ۲۱۲، «علماى جبل عامل در دولت صفويه» ، ريو لاجوردى ، ترجمه مصطفى فضائلى .

6.وصول الأخيار إلى أصول الأخبار ، ص ۲۷.


تاريخ حديث شيعه در سده های هشتم تا یازدهم هجری
298

ليكن ، محقّقان در مقام پاسخگويى به اين ادّعاها برآمده ، مطالبى را ذكر كرده و گفته اند: اوّلاً چيزى كه اخباريان را بر آن داشته تا بزرگان ياد شده را اخبارى بدانند ، اين است كه آنها در مقام فتوا دادن ، فقط به لفظ حديث نظر داشتند ، به اين معنا كه مطابق هر حديثى فتوا مى دادند و به نقل آن اكتفا مى كردند. ۱ به تعبيرى آنها محدّث بوده اند ، نه اخبارى ، و اگر نام آنها را نيز اخبارى بگذاريم ، صرفا از باب توجّه آنان به نقل احاديث معصومان عليهم السلام است ، نه از باب اين كه آنان ، منكر حجيّت عقل بوده اند . ۲
ثانيا مسئله اجتهاد و بحث هاى اصولى و ضرورت آن در عصر امامان عليهم السلام و نيز در زمان غيبت صغرا ، چندان مطرح نبوده است ؛ زيرا با وجود معصومان عليهم السلام نياز چندانى به كاوش هاى شخصى فقها احساس نمى شده و در اعصار نزديك به عصر ائمه عليهم السلام ، اين نياز ، شدّت نداشته است. به همين جهت ، آنان به هنگام بيان احكام به ذكر اصل حديث ، اكتفا مى كرده اند. ۳
ثالثا هر چند عمل به اخبار در زمان ائمه عليهم السلام بوده است؛ امّا نظريه اخباريگرى ، به صورت مكتبى در مقابل اجتهاد و فقاهت كه حجيّت ظواهر قرآن و سنّت نبوى را نفى كند ، هم عقل و اجماع را حجّت نداند ، و هم اجتهاد و تقليد را حرام بداند ، قبل از محمّد امين استرآبادى وجود نداشته است. ۴
نتيجه اين كه اخباريگرى در سده چهارم ، هرگز به عنوان يك جريان جدا از حركت علمى شيعه نام برده نمى شد؛ ۵ ولى اخباريگرى به معناى نفى عقل و تقسيم علماى فرقه ناجيه به اخباريگرى و مجتهد ، از دهه چهارم قرن يازدهم هجرى در نجف و ساير مراكز علمى بين النهرين نفوذ كرد و به زودى ، مورد پيروى بيشتر

1.وحيد بهبهانى ، ص ۵۹.

2.اَدوارِ اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى ، ص۳۳۵ .

3.همان جا.

4.نقدى بر اخباريگرى ، ص ۱۳.

5.علاّمه مجلسى ، ص ۷۳ (نقل به مضمون).

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده های هشتم تا یازدهم هجری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 102533
صفحه از 461
پرینت  ارسال به