201
پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)

۱۸۸.السيرة النبوية، ابن هشامـ به نقل از ابن اسحاق ـ: اخنس بن شريق بن عمرو بن وهب ثقفى، هم پيمان بنى زهره ، از اشراف قبيله و از كسانى بود كه نفوذ كلمه داشت . به پيامبر خدا آسيب مى رساند و جواب ايشان را مى داد. پس خداوند درباره اش چنين فرو فرستاد : «از هر سوگندخورنده فرومايه، فرمان مبر كه عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد» تا اين جاى سخن خداوند كه فرمود: «زنا زاده (زنيم)» و نفرمود «پَست تبار (ذنيم)» به خاطر وجود عيبى در نسب او ؛ زيرا خداوند، كسى را به نسبش عيب نمى گيرد؛ ولى با چنين بيانى، صفت او را بيان كرده تا شناخته شود . زنيم، يعنى: فرزندْ خوانده قبيله.

۱۸۹.السيرة النبوية، ابن هشامـ به نقل از ابن اسحاق ـ: هر گاه پيامبر خدا در مجلسى ، مردم را به خداوند متعال فرا مى خواند و در آن، قرآن تلاوت مى كرد و قريش را از آنچه بر امّت هاى پيشين رفته ، هشدار مى داد و از آن مجلس برمى خواست ، نضر بن حارث بن علقمة بن كلدة بن عبد مناف بن عبد الدار بن قُصَى ، در آن مجلس، به جاى پيامبر صلى الله عليه و آله مى نشست و براى مردم ، قصّه رستم پهلوان و اسفنديار و پادشاهان فارس را بازگو مى كرد و آن گاه مى گفت : به خداوند سوگند ، محمّد بهتر از من حكايت نمى كند و حكايت او ، جز افسانه هاى پيشينيان نيست . آنها را براى خود نوشته، همان طور كه من آنها را نوشته ام.
پس خداوند، درباره او اين آيات را فرو فرستاد : «و گفتند : افسانه هاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته و صبح و شام، بر او املا مى شود . بگو : آن را كسى نازل كرده كه رازِ نهان ها را در آسمان ها و زمين مى داند ، و هموست كه همواره آمرزنده مهربان است » . و نيز درباره او فرو فرستاد : «هر گاه، آيات ما بر او تلاوت شد ، گفت : افسانه هاى پيشينيان است .» . و نيز درباره او نازل كرد : «واى بر هر دروغزنِ گناه پيشه اى كه آيات خدا را كه بر او خوانده مى شود ، مى شنود و باز به حال تكبّر ـ چنان كه گويى آن را نشنيده است ـ سماجت مى ورزد . پس او را از عذابى پُر درد، خبر ده» .

۱۹۰.السيرة النبوية، ابن هشامـ به نقل از ابن اسحاق ـ: بنا بر آنچه به من رسيده، روزى پيامبر خدا با وليد بن مغيره در مسجد نشسته بود . نضر بن حارث وارد شد تا با آنها در مجلس بنشيند . در آن مجلس، تعدادى از مردان قريش نيز حضور داشتند . پيامبر خدا ، سخن گفت و نضر بن حارث به ايشان اعتراض كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله با او سخن گفت تا او را خاموش كرد و آن گاه، بر او و ديگر حاضران، اين آيات را خواند : «در حقيقت، شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد ، هيزم دوزخيد . شما در آن وارد خواهيد شد . اگر اينها خدايانى [واقعى ]بودند، در آن وارد نمى شدند ، و حال آن كه جملگى، در آن ماندگارند . براى آنها در آن جا، ناله اى زار است و در آن جا [چيزى ]نمى شنوند» .


پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
200

۱۸۸.السيرة النبويّة لابن هشام عن ابن إسحاق :الأخنسُ بنُ شُرَيقٍ بنِ عَمرِو بنِ وَهبٍ الثَّقَفيُّ حَليفُ بَني زُهرَةَ ، وكانَ من أشرافِ القَومِ ومِمَّن يُستَمَعُ مِنهُ ، فَكانَ يَصيبُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ويَرُدُّ عَلَيهِ ، فَأنزَلَ اللّهُ تَعالى فيهِ : «وَ لاَ تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَّهِينٍ * هَمَّازٍ مَّشَّآءِ بِنَمِيمٍ» إلى قَولِهِ تَعالى «زَنِيمٍ» ولَم يَقُل : «زنيم» لِعَيبٍ في نَسَبِهِ ؛ لِأنَّ اللّهَ لا يَعيبُ أحَدا بِنَسبٍ ، ولكِنَّهُ حَقَّقَ بِذلِكَ نَعتَهُ لِيُعرَفَ . وَالزَّنيمُ : العَديدُ ۱ لِلقَومِ. ۲

۱۸۹.السيرة النبويّة لابن هشام عن ابن إسحاق :النَّضرُ بنُ الحارِثِ بنِ عَلقَمَةَ بنِ كِلدَةِ بنِ عَبدِ مُنافِ بنِ عَبدِ الدَّارِ بنِ قَصَيّ ، كانَ إذا جَلَسَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَجلِسا فَدَعا فيهِ إلَى اللّهِ تَعالى وتَلا فيهِ القُرآنَ وحَذَّرَ [فيهِ ]قُرَيشا ما أصابَ الأُمَمَ الخالِيةَ خَلَفَهُ في مَجلِسِهِ إذا قامَ ، فَحَدَّثَهُم عَن رُستمَ الشَّديدِ ۳ وعَن اسفنديارَ ، ومُلوكِ فارِسٍ ، ثُمَّ يَقولُ : وَاللّهِ ما مُحَمَّدٌ بِأحسَنَ حَدِيثاً مِنِّي ، وما حَديثُهُ إلاَّ أساطيرُ الأوَّلينَ ، اكتَتَبها كَما اكتَتَبتُهَا فَأنزَلَ اللّهُ فيهِ : «وَ قَالُواْ أَسَـطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً * قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِى يَعْلَمُ السِّرَّ فِى السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا» وَنَزَلَ فيهِ : «إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ ءَايَـتُنَا قَالَ أَسَـطِيرُ الْأَوَّلِينَ» ونَزَلَ فيهِ : «وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ * يَسْمَعُ ءَايَـتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» . ۴

۱۹۰.السيرة النبويّة لابن هشام عن ابن إسحاق :جَلَسَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَوما ـ فيما بَلَغَني ـ مَعَ الوَليدِ بنِ المُغيرَةِ فِي المَسجِدِ ، فَجاءَ النَّضرُ بنُ الحارِثِ حَتَّى جَلَسَ مَعَهُم فِي المَجلِسِ ، وفِي المَجلِسِ غَيرُ واحِدٍ مِن رِجالِ قُرَيشٍ ، فَتَكَلَّمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَعَرَضَ لَهُ النَّضرُ بنُ الحارِثِ ، فَكَلَّمَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتَّى أفحَمَهُ ، ثُمَّ تَلا عَلَيهِ وعَلَيهِم : «إِنَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَ رِدُونَ * لَوْ كَانَ هَـؤُلاَءِ ءَالِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَ كُلٌّ فِيهَا خَــلِدُونَ * لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيهَا لاَ يَسْمَعُونَ»۵ . ۶

1.العديد : من في القوم ، وهو الدّعي (كما في هامش المصدر) .

2.السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۱ ص ۳۸۶.

3.في المصدر : «السنديد» ، والصحيح ما أثبتناه .

4.السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۱ ص ۳۸۳ .

5.الأنبياء : ۹۸ ـ ۱۰۰ .

6.السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۱ ص ۳۸۴.

  • نام منبع :
    پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 78782
صفحه از 284
پرینت  ارسال به