241
پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)

۲۵۴.امام على عليه السلام :فرداى آن شبى كه پيامبر خدا به آسمان برده شد، من با او بودم و او در حِجْر [اسماعيل ]نماز مى خواند. چون نمازش تمام شد و من نيز نمازم را به پايان بردم، آواز شديدى را شنيدم. عرض كردم : اى پيامبر خدا! اين چه صدايى است؟
فرمود : «مگر نمى دانى؟ اين، بانگ شيطان است كه چون فهميد ديشب به آسمان برده شده ام، از اين كه زين پس در روى اين زمين پرستش شود، نوميد گشت». ۱

۲۵۵.امام على عليه السلام :من در مكّه با پيامبر صلى الله عليه و آله بودم و با هم، به يكى از نواحى شهر رفتيم. ايشان با هيچ كوه و كلوخ و درختى رو به رو نمى شد، مگر اين كه مى گفتند : «سلام بر تو اى پيامبر خدا!».

۲۵۶.امام على عليه السلام :با پيامبر صلى الله عليه و آله به وادى [مكّه ]رفتم. بر هيچ سنگ و درختى نمى گذشت، مگر اين كه مى گفت : «سلام بر تو اى پيامبر خدا!» و من آن را مى شنيدم.

1.ابن ابى الحديد ، در ذيل اين حديث مى گويد : شبيه اين مطلب، از خود پيامبر صلى الله عليه و آله نيز روايت شده است. هنگامى كه هفتاد نفر از انصار، در شب عقبه با پيامبر بيعت كردند، در دلِ شب، صدايى بلند از عقبه شنيده شد كه مى گفت : «اى اهل مكّه! اين نكوهيده و از دينْ برگشتگانِ همدست او، براى جنگ با شما هم داستان شده اند». پيامبر خدا به انصار فرمود : «مى شنويد چه مى گويد؟ اين، شيطانِ عقبه است». او مى گويد : اما درباره آن درخت كه پيامبر صلى الله عليه و آله صدايش زد، احاديث بسيارى آمده است و علماى حديث، آن را در كتاب هاى خود آورده اند و متكلّمان نيز، اين موضوع را در شمار معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله ذكر كرده اند. بيشتر محدّثان، اين خبر را به همان گونه اى كه در خطبه امير مؤمنان آمده است، روايت كرده اند و بعضى هم آن را به اختصار روايت مى كنند و مى گويند: پيامبر صلى الله عليه و آله ، درختى را صدا زد و آن درخت، در حالى كه زمين را مى شكافت، پيش پيامبر خدا آمد.


پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
240

۲۵۴.عنه عليه السلام :كُنتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله صَبيحَةَ اللَّيلَةِ الَّتي أُسرِيَ بِهِ فيها وهُوَ بِالحِجرِ يُصَلِّي ، فَلَمَّا قَضى صَلاتَهُ وقَضَيتُ صَلاتي سَمِعتُ رَنَّةً شَديدَةً ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما هذِهِ الرَّنَّةُ ؟ قالَ : ألا تَعلَمُ؟! هذِهِ رَنَّةُ الشَّيطانِ ، عَلِمَ أ نِّي أُسرِيَ بيَ اللَّيلةَ إلَى السَّماءِ ، فَأيِسَ مِن أن يُعبَدَ في هذِهِ الأرضِ . ۱

۲۵۵.عنه عليه السلام :كُنتُ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله بِمَكَّةَ فَخَرَجنا في بَعضِ نَواحيها ، فَمَا استَقبَلَهُ جَبَلٌ ولا شَجَرٌ إلاَّ وهُوَ يَقولُ : السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسولَ اللّهِ . ۲

۲۵۶.عنه عليه السلام :لَقَد رأيتُني أدخُلُ مَعَ [رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ]الوادِيَجج فَلا يَمُرُّ بِحَجَرٍ ولا شَجَرٍ إلاَّ قالَ : السَّلامُ عَليكَ يا رَسولَ اللّهِ ، وأنا أسمَعُهُ . ۳

1.شرح نهج البلاغة : ج ۱۳ ص ۲۰۹ . قال ابن أبي الحديد في ذيل الحديث : وقد روي عن النبيّ صلى الله عليه و آله مايشابه هذا ، لمّا بايعه الأنصار السبعون ليلة العَقَبة ، سُمع من العقبة صوت عالٍ في جوف الليل : يا أهل مكّة ، هذا مُذمَّم والصُّباة معه قد أجمعوا على حربكم ! فقال رسول اللّه صلى الله عليه و آله للأنصار : ألا تسمعون ما يقول ؟! هذا أزبُّ العقبة ـ يعني شيطانها ـ (شرح نهج البلاغة : ج ۱۳ ص ۲۰۹) . قال : وأ مّا أمر الشجرة التي دعاها رسول اللّه صلى الله عليه و آله فالحديث الوارد فيها كثير مستفيض ، قد ذكره المحدّثون في كتبهم ، وذكره المتكلّمون في معجزات الرسول صلى الله عليه و آله . والأكثرون رووا الخبر فيها على الوضع الّذي جاء في خطبة أمير المؤمنين ، ومنهم من يروي ذلك مختصرا أ نّه دعا شجرة فأقبلت تخُدّ إليه الأرض (شرح نهج البلاغة : ج ۱۳ ص ۲۱۴) .

2.سنن الترمذي : ج ۵ ص ۵۹۳ ح ۳۶۲۶ عن عبّاد بن أبي يزيد ، كنز العمّال : ج ۱۲ ص ۳۶۵ ح ۳۵۳۷۰ .

3.كنز الفوائد : ج ۱ ص ۲۷۲ عن عبّاد بن يزيد ، بحار الأنوار : ج ۱۷ ص ۳۸۸ ح ۵۵ ؛ كنز العمّال : ج ۱۲ ص ۴۰۴ ح ۳۵۴۳۶ .

  • نام منبع :
    پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت(ع)
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 79830
صفحه از 284
پرینت  ارسال به