۱۰.التوحيدـ در مناظره امام رضا عليه السلام با پيروان اديان و عقايد مختلف ـ: رأس الجالوت گفت: چگونه نبوّت محمّد را ثابت مى كنى؟ 
 امام رضا عليه السلام فرمود : «موسى بن عمران و عيسى بن مريم و داوود عليهم السلام ، جانشينان خداوند عز و جل در روى زمين، به نبوّت او شهادت داده اند» . 
 رأس الجالوت گفت : ثابت كن كه موسى بن عمران ، چنين چيزى گفته است . 
 امام رضا عليه السلام فرمود : «اى يهودى! مى دانى كه موسى عليه السلام به بنى اسرائيل سفارش كرد و فرمود : در آينده ، پيامبرى از برادران شما خواهد آمد. او را تصديق كنيد و به سخنانش گوش دهيد . اگر از خويشاوندى اسرائيل با اسماعيل و نسبى كه از جانب ابراهيم عليه السلام با يكديگر دارند ، اطّلاع دارى، آيا فرزندان اسرائيل ، برادرانى غير از فرزندان اسماعيل داشته اند؟» . 
 رأس الجالوت گفت : اين ، سخن موسى است و ما آن را رد نمى كنيم. 
 امام رضا عليه السلام فرمود : «آيا از برادران بنى اسرائيل ، پيامبرى غير از محمّد صلى الله عليه و آله براى شما آمده است؟». 
 گفت : نه. 
 امام رضا عليه السلام فرمود: «نه اين است كه چنين مطلبى در ميان شما حقيقت دارد؟». 
 گفت : چرا ؛ اما دوست دارم آن را از تورات براى من بيان كنى. 
 امام رضا عليه السلام فرمود : «آيا انكار مى كنى كه تورات به شما مى گويد : نور ، از جانب طور سينا آمد و از كوه ساعير ، براى مردم پرتو افكند و از كوه فاران ، براى ما آشكار شد؟» . 
 رأس الجالوت گفت : اين جملات را مى دانم ؛ امّا تفسير آنها را نمى دانم. 
 امام رضا عليه السلام فرمود : «من به تو مى گويم. امّا اين كه مى گويد : نور از جانب طور سينا آمد، مقصود از آن نور، وحى خداى ـ تبارك و تعالى ـ است كه خداوند ، در كوه طور سينا بر موسى عليه السلام نازل فرمود ، و اين كه مى گويد : در كوه ساعير براى مردم پرتو افكند، مقصود ، همان كوهى است كه وقتى عيسى بن مريم عليه السلام روى آن بود ، خداوند عز و جل به او وحى فرستاد ، و اين كه مى گويد : از كوه فاران براى ما آشكار شد، مقصود ، كوهى است از كوه هاى مكّه كه ميان آن كوه و مكّه ، يكى دو روز راه است. 
 به گفته خود تو و يارانت، شعياى نبى ، در تورات گفته است : دو سواره ديدم كه زمين براى آنها درخشيد : يكى سوار بر الاغى بود و ديگرى ، سوار بر اشترى. آن الاغ سوار كيست و آن اشترسوار ، چه كسى؟» . 
 رأس الجالوت گفت : نمى دانم. تو مرا از آن دو آگاه كن . 
 فرمود : «آن الاغ سوار، عيسى عليه السلام است و آن اشتر سوار ، محمّد صلى الله عليه و آله است. آيا منكر چنين چيزى در توارت هستى؟». 
 گفت : نه . انكارش نمى كنم. 
 امام رضا عليه السلام سپس فرمود : «آيا حيقوقِ نبى را مى شناسى؟» . 
 گفت : آرى . كاملاً مى شناسمش . 
 فرمود : «او گفته ـ و كتاب شما نيز گوياى آن است ـ كه خداى متعال ، از كوه فاران ، بيان را آورد و آسمان ها از ذِكر تسبيح احمد و امّت او پُر شد. او سواران خود را در دريا به حركت در مى آورَد ، همچنان كه در خشكى نيز. بعد از ويرانى بيت المقدّس ، كتاب جديدى (مقصودش قرآن است) مى آورد. آيا اين را مى پذيرى و به آن ايمان دارى؟». 
 رأس الجالوت گفت : البته اين را حيقوق نبى ، گفته است و ما گفته او را انكار نمى كنيم. 
 امام رضا عليه السلام فرمود : «داوود عليه السلام نيز در زبور خود، كه تو آن را مى خوانى، گفته است : خدايا! بعد از دوره فترت، آن برپا دارنده سنّت را بفرست . آيا غير از محمّد صلى الله عليه و آله پيامبرى مى شناسى كه بعد از دوره فترت، سنّت را برپا داشته باشد؟». 
 رأس الجالوت گفت : اين ، گفته داوود است و ما آن را قبول داريم و انكارش نمى كنيم ؛ ليكن مقصود از او، عيسى عليه السلام است و روزگار او ، همان دوره فترت است. 
 امام رضا عليه السلام فرمود : «پس خبر ندارى كه عيسى عليه السلام با سنّت مخالفت نكرد؛ بلكه تا زمانى كه خداوند او را به سوى خود بالا برد، با سنّت تورات ، موافق بود. در انجيل نوشته شده است : پسر آن زن پاك دامن مى رود و پس از او فارقليطا مى آيد و او ، بارهاى گران را سَبُك مى كند و هر چيزى را براى شما روشن مى سازد و به حقّانيت من ، گواهى مى دهد، همچنان كه من به آمدن او گواهى دادم. من براى شما اَمثال (نمودها) آوردم و او براى شما تأويل (حقيقت) مى آورد. آيا به اين كه در انجيل آمده ، ايمان دارى؟» . 
 رأس الجالوت گفت: آرى . انكارش نمى كنم .