كنند ، همان گونه كه خداوند متعال فرموده است : «وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئِكَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَةً ؛۱و به يادآر هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود : من در زمين خليفه اى قرار مى دهم» و اين ، از آن روست كه دخل و تصرف انسان به وسيله مقام خلافت، در زمين و هر چه در آن است، مربوط به زندگى و معاش اوست . بنا بر اين، گرفتارى ـ كه انسان را به درماندگى مى افكند ، تا آن جا كه از خداوند ، برطرف شدنش را درخواست مى كند ـ ، ناگزير ، مربوط به چيزى است كه انسان از تصرّف در آن و يا بخشى از آن ، ممنوع شده است و درهاى زندگى و ماندگارى و هر چه به زندگى مربوط است و يا پاره اى از درهاى زندگى را به روى او مى بندد، و برطرف شدن آن (گرفتارى) از انسان، موجب تماميت خلافتش مى گردد .
اگر دعا و درخواست را در عبارت قرآنى : «إِذَا دَعَاهُ» ، اعم از درخواست زبانى بدانيم، اين معنا، بيشتر و بيشتر روشن مى شود ، همان طور كه از اين كلام خداوند ، روشن است : «وَءَاتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا ؛۲و از هر چه شما مى خواستيد، به شما داد و اگر نعمت هاى خدا را بشماريد، نخواهيد توانست كه به تمامى بشماريد» و نيز : «يَسْـلُهُ مَن فِى السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضِ ؛۳هر كس در آسمان ها و زمين است، از او درخواست مى كند» . بنا بر اين، تمامى توانى كه براى دخل و تصرّف به انسان داده شده و روزى او شده است، خود ، نوعى برطرف كردن گرفتارىِ درمانده نيازمند، در پى درخواست اوست . پس او را خليفه قرار داد و در پى اجابت درخواست او و برطرف ساختن گرفتارى اى برآمد كه وى در آن ، در مانده است» . ۴