553
نهج الدّعا (ع-ف) ج1

مى كند و فرموده است : «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ؛۱دعاى دعا كننده را اجابت مى كنم ، آن گاه كه مرا بخواند» و اين اجابت، موكول به دعا و طلب حقيقى و جدّى است و نيز ـ همان طور كه در تفسير اين آيه گذشت ـ موقوف بر اين است كه درخواست، از خودِ خدا شود و نه از ديگرى . آرى، كسى كه دست از تمامى وسائل و اسباب بردارد و براى يكى از حوايجش، به پروردگارش متّصل شود، در حقيقتْ متّصل به حقيقت آن اسمى شده است كه با حاجتش تناسب دارد و در نتيجه، آن اسم نيز با حقيقتش تأثير مى كند و دعاى او مستجاب مى شود .
اين است حقيقت «خدا را به نام هايش خواندن» و به همين جهت، خصوصيت و عموميت تأثير، به حال آن اسمى بستگى دارد كه حاجتمند، به آن ، تمسّك جسته است . پس اگر اين اسم، اسم اعظم باشد، تمامى اشيا ، در برابرِ حقيقت آن اسم، رام مى شوند و دعاى كسى كه با آن اسم دعا كرده ، بى هيچ قيد و شرطى مستجاب مى شود .
بنا بر اين، روايات و ادعيه اين باب را بايد بر اين معنا حمل كرد و نه بر اسم لفظى يا مفهوم آن . و اين كه در روايت آمده است كه خداوند، اسمى از اسماى خود و يا چيزى از اسم اعظم خود را به يكى از پيغمبران يا بندگانش آموخته ، معنايش اين است كه راه انقطاع به سوى خود را به وى آموخته است ، بدين گونه كه اسم خداوندىِ مناسب با دعا و درخواستِ او را بر زبانش جارى ساخته است . پس اگر واقعا اسمِ لفظى اى در كار باشد و معناى روشنى هم داشته باشد، باز هم تأثير آن دعا، از اين باب است كه الفاظ و معانى، وسايل و اسبابى هستند كه به نحوى، حقايق را حفظ مى كنند . پس دقّت فرماييد» . ۲

1.بقره : آيه ۱۸۶ .

2.الميزان في تفسير القرآن : ج ۸ ص ۳۵۴ ـ ۳۵۶ .


نهج الدّعا (ع-ف) ج1
552

لفظى است؛ ولى بحث حقيقى درباره علّت و معلول و خواصّ آن، همه اين سخنان را نفى مى كند ؛ زيرا تأثير حقيقى، به وجود اشيا و قوّت و ضعف وجود آنها و سنخيت بين مؤثّر و متأثّر بستگى دارد و اسم لفظى، صِرفا از نظر لفظ آن، چيزى جز مجموعه اى از صوت هاى شنيدنى نيست و شنيدنى ها، از كيفيّات عَرَضى هستند و اگر از جهت معناى متصوّرش اعتبار شود، صورتى است ذهنى كه به خودىِ خود، هيچ اثرى در هيچ موجودى ندارد، و مُحال است صوتى كه ما آن را از حنجره خود خارج مى كنيم و يا صورت خيالى اى كه ما آن را در ذهن خود تصور مى نماييم، آن گونه باشد كه به وجود خود، وجود هر چيزى را مقهور سازد و در آنچه ما ميل داريم، به دلخواه ما تصرّف كند ، مثلاً آسمان را زمين و زمين را آسمان كند، دنيا را آخرت و آخرت را دنيا كند و كارهايى از اين دست. حالْ آن كه خود آن صورت، معلول اراده ماست.
افزون بر اين، اسماى الهى و مخصوصا اسم اعظم او، هر چند در عالم، مؤثّر باشند و اسباب و وسايطى براى نزول فيض از ذات خداى متعال در اين عالمِ مشهود بوده باشند، اين تأثيرشان به خاطر حقايقشان است، نه الفاظى كه در فلان گويِش، دلالت بر فلان معنا دارند، و نه حتّى به خاطر معانى شان ـ كه از الفاظ ، فهميده مى شوند و در ذهن ، تصوّر مى شوند نيز نيست ؛ بلكه معناى اين تأثير، اين است كه خداى متعال ـ كه پديدآورنده هر چيزى است ـ هر چيزى را با يكى از صفات كريمش پديد مى آورَد كه مناسب آن چيز و در قالب اسمى است، نه اين كه لفظ خشك و خالىِ اسم و يا معناى آن و يا حقيقت ديگرى غير از ذات متعالى خداوندى، چنين تأثيرى داشته باشد.
چيزى كه هست، خداى متعال، وعده داده است كه دعاى دعا كننده را اجابت

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 133054
صفحه از 737
پرینت  ارسال به