559
نهج الدّعا (ع-ف) ج1

۸۶۹.صحيح البخارىـ به نقل از اسحاق بن عبد اللّه ، از انس بن مالك ـ: در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله ، مردم دچار خشك سالى شدند . يكى از روزهاى جمعه كه پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول خواندن خطبه بود ، باديه نشينى برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! دار و ندارمان از بين رفت و زن و فرزندانمان گرسنه اند . برايمان دعا كن .
پيامبر صلى الله عليه و آله دستانش را به آسمان برداشت ، در حالى كه يك تكّه ابر هم در آسمان مشاهده نمى شد . سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هنوز دستانش را نينداخته بود كه ابرهاى كوه آسا پيدا شدند و از منبرش پايين نيامده بود كه ديدم باران از محاسن او مى چكد ، و آن روز و فردا و پس فردا و پسين فردايش تا جمعه ديگر ، باران باريد . آن باديه نشين يا باديه نشين ديگرى برخاست ۱ و گفت : اى پيامبر خدا ! خانه ها خراب شد و سيل ، اموال ما را برد . برايمان دعا كن .
پيامبر صلى الله عليه و آله دستانش را بلند كرد و گفت : «بار الها ! پيرامون ما ، نه بر سر ما!. ۲ و ابرهاى هر طرف كه با دستش به آنها اشاره مى كرد ، از هم پراكنده مى شدند . و مدينه چونان حفره ۳ شد و تا يك ماه ، آب در وادى ، جارى بود و هر كس از هر سوى مى آمد ، از بارندگى فراوان سخن مى گفت.

۸۷۰.امام كاظم عليه السلام :على بن ابى طالب عليه السلام فرمود : «به بازار رفتم و دِرهمى گوشت و درهمى ذرّت خريدم و براى فاطمه آوردم . او وقتى نان ها را پخت و گوشت را طبخ كرد ، گفت : كاش پدرم را هم دعوت كنى !
من نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتم . ديدم دراز كشيده است و مى گويد : پناه مى برم به خدا از گرسنه خوابيدن .
گفتم : اى پيامبر خدا ! ما غذايى تهيّه كرده ايم .
برخاست و به من تكيه داد و با هم به سوى فاطمه عليهاالسلام رفتيم . وارد كه شديم ، فرمود : غذايت را بياور ، اى فاطمه ! .
فاطمه ، ديزى و نان ها را آورد . پيامبر صلى الله عليه و آله روى نان ها را پوشاند و گفت : بار خدايا ! به غذاى ما بركت عطا كن .
سپس فرمود : مقدارى براى عايشه بكش . فاطمه كشيد .
باز فرمود : براى اُمّ سلمه هم بكش و فاطمه كشيد ، و براى هر نُه همسر پيامبر صلى الله عليه و آله ، يك قرص نان و ملاقه اى آب گوشت كشيد و فرستاد .
پيامبر صلى الله عليه و آله سپس فرمود : براى پدرت و شوهرت هم بكش . آن گاه فرمود : غذا بكش و بخور و به همسايگانت هم اهدا كن و فاطمه چنان كرد . با اين حال ، چندان از آن غذا باقى ماند كه چند روز مى خوردند.

1.ترديد ، از اسحاق بن عبد اللّه است .

2.يعنى در بيابان هاى اطراف كه محلّ رويش گياهان است ، ببارد ، نه بر سر ما و خانه هاى ما .

3.مراد ، اين است كه ابرها به پيرامون مدينه پراكندند و گرداگرد آن حلقه زدند (النهاية : ج ۱ ص ۳۱۰ «جوب»).


نهج الدّعا (ع-ف) ج1
558

۸۶۹.صحيح البخاري عن إسحاق بن عبد اللّه عن أنس بن مالك :أصابَتِ النّاسَ سَنَةٌ عَلى عَهدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَبَينَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَخطُبُ في يَومِ جُمُعَةٍ ، قامَ أعرابِيٌّ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، هَلَكَ المالُ ، وجاعَ العِيالُ ، فَادعُ اللّهَ لَنا ، فَرَفَعَ يَدَيهِ ـ وما نَرى فِي السَّماءِ قَزَعَةً ۱ ـ فَوَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، ما وَضَعَها حَتّى ثارَ السَّحابُ أمثالَ الجِبالِ ، ثُمَّ لَم يَنزِل عَن مِنبَرِهِ حَتّى رَأَيتُ المَطَرَ يَتَحادَرُ عَلى لِحيَتِهِ صلى الله عليه و آله ، فَمُطِرنا يَومَنا ذلِكَ ، ومِنَ الغَدِ ، وبَعدَ الغَدِ ، وَالَّذي يَليهِ ، حَتَّى الجُمُعَةِ الاُخرى .
وقامَ ذلِكَ الأَعرابِيُّ ـ أو قالَ غَيرُهُ ـ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ تَهَدَّمَ البِناءُ ، وغَرِقَ المالُ ، فَادعُ اللّهَ لَنا ، فَرَفَعَ يَدَيهِ فَقالَ : اللّهُمَّ حَوالَينا ولا عَلَينا ، فَما يُشيرُ بِيَدِهِ إلى ناحِيَةٍ مِنَ السَّحابِ إلاَّ انفَرَجَت ، وصارَتِ المَدينَةُ مِثلَ الجَوبَةِ ۲ وسالَ الوادي قَناةُ شَهرا ، ولَم يَجِئ أحَدٌ مِن ناحِيَةٍ إلاّ حَدَّثَ بِالجَودِ . ۳

۸۷۰.الإمام الكاظم عليه السلام :إنَّ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام قالَ : دَخَلتُ السّوقَ فَابتَعتُ لَحما بِدِرهَمٍ ، وذُرَةً بِدِرهَمٍ ، فَأَتيتُ بِهِ فاطِمَةَ عليهاالسلام ، حَتّى إذا فَرَغَت مِنَ الخَبزِ وَالطَّبخِ قالَت : لَو دَعَوتَ أبي .
فَأَتَيتُهُ وهُوَ مُضطَجِعٌ ، وهُوَ يَقولُ : «أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الجوعِ» ضَجيعا . فَقُلتُ لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ عِندَنا طَعاما ، فَقامَ وَاتَّكَأَ عَلَيَّ ، ومَضَينا نَحوَ فاطِمَةَ عليهاالسلام ، فَلَمّا دَخَلنا : قالَ : هَلُمَّ طَعامَكِ يا فاطِمَةُ ، فَقَدَّمَت إلَيهِ البُرمَةَ ۴ وَالقُرصَ ، فَغَطَّى القُرصَ وقالَ : اللّهُمَّ بارِك لَنا في طَعامِنا .
ثُمَّ قالَ : اِغرِفي لِعائِشَةَ فَغَرَفَت ، ثُمَّ قالَ : اِغرِفي لاُِمِّ سَلَمَةَ فَغَرَفَت ، فَما زالَت تَغرِفُ حَتّى وَجَّهَت إلى نِسائِهِ التِّسعِ قُرصَةً قُرصَةً ومَرَقا . ثُمَّ قالَ : اِغرِفي لِأَبيكِ وبَعلِكِ .
ثُمَّ قالَ : اِغرِفي وكُلي وَأهدي لِجاراتِكِ . فَفَعَلَت ، وبَقِيَ عِندَهُم أيّاما يَأكُلونَ . ۵

1.أي قطعة من الغيم (النهاية : ج ۴ ص ۵۹ «قزع») .

2.الجَوْبة : هي الحفرة المستديرة الواسعة ؛ أي حتّى صار الغيم والسحاب محيطا بآفاق المدينة (النهاية : ج ۱ ص ۳۱۰ «جوب») .

3.صحيح البخاري : ج ۱ ص ۳۱۵ ح ۸۹۱ و ص ۳۴۹ ح ۹۸۶ ، سنن النسائي : ج ۳ ص ۱۶۶ ، صحيح مسلم : ج ۲ ص ۶۱۴ ح ۹ نحوه؛ دلائل النبوّة لأبي نعيم : ص ۴۴۸ ح ۳۷۰؛ الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۵۸ ح ۹۹ نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۱۴ ح ۳۸ .

4.البُرْمة : القِدْرُ مُطلقا ، وجمعها برام ، وهي في الأصل المُتَّخذةُ من الحجر المعروف بالحجاز واليمن (النهاية : ج ۱ ص ۱۲۱ «برم») .

5.قرب الإسناد : ص ۳۲۵ ح ۱۲۲۸ عن معمر عن الإمام الرضا عليه السلام ، الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۱۰۸ ح ۱۷۹ ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۳۰ ح ۲۰ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 133290
صفحه از 737
پرینت  ارسال به