۱۲۵۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل درباره امّتم به من وعده داد و از سه چيز در امانشان داشت : گرفتار قحطىِ فراگيرشان نكند ؛ هيچ دشمنى ، آنها را نابود نسازد ؛ و همه آنان راه گم راهى را در پيش نگيرند.
۱۲۵۸.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، شما را از سه چيز در امان داشت : پيامبرتان بر ضدّ شما دعايى نكند كه همگى تان نابود شويد ؛ اهل باطل بر اهل حق چيره نشوند ؛ و همگى بر گم راهى ، اتّفاق نظر نداشته باشيد .
ر . ك : ج 1 ص 327 ح 519 .
4 / 7
دعاى پيامبر براى قوم خود
۱۲۵۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! قومم را بيامرز ، كه آنان نادان اند .
۱۲۶۰.المناقب، ابن شهر آشوبـ در يادكرد غزوه اُحد ـ: به پيامبر صلى الله عليه و آله تير پرتاب مى شد و ايشان عرضه مى داشت : «خداوندا! قوم مرا بيامرز ، كه آنان نادان اند» .
۱۲۶۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ آن گاه كه مردم را به يكتاپرستى مى خواند و مردم به طرفش خاك و سنگ و مانند آن مى انداختند و هنگامى كه به ايشان گفته شد : اكنون وقت آن رسيده است كه آنان را نفرين كنى ، چنان كه نوح قومش را به نابودى نفرين كرد! ـ: بار خدايا! قوم مرا هدايت فرما ، كه اينان نادان اند، و مرا بر آنان نصرت بخش تا دعوت مرا به فرمان بردارى از تو ، پاسخ دهند .
۱۲۶۲.الخرائج و الجرائح :پيامبر صلى الله عليه و آله به مكّه در آمد . هنگام ظهر بود . بلال را فرمود و او بر بام كعبه رفت و اذان گفت ، و هر بتى در مكّه بود ، فرو افتاد . چون اذان به گوش بزرگان قريش رسيد ، يكى از آنان با خود گفت : فرو شدن در شكم زمين ، بهتر از شنيدن اين خبر است . ديگرى گفت : خداى را سپاس كه پدرم را تا به امروز زنده نگه نداشت [كه چنين روزى را ببيند] .
پيامبر خدا فرمود : «فلانى! تو در دلت چنين گفتى . فلانى! تو نيز در دلت چنين گفتى».
ابو سفيان گفت : تو مى دانى كه من چيزى نگفتم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بار خدايا! قوم مرا هدايت كن ، كه آنان نادان اند» .