163
نهج الدّعا (ع-ف) ج2

4 / 14

دعاى پيامبر براى اُلفت يافتن زن و شوهرى

۱۲۸۰.دلائل النبوّة ، ابو نعيمـ به نقل از جابر ـ: پيامبر خدا با عمر بن خطّاب از بازار نبطى ها گذشت . زنى آمد و گفت : اى پيامبر خدا! شوهرى دارم كه در خانه با من چونان زنان است ، در حالى كه من يك زن مسلمانم و آنچه را يك زن مسلمان دوست دارد ، من هم دوست دارم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «او را نزد من بياور» .
زن ، شوهرش را آورد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اين همسرت چه مى گويد؟».
مرد به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : به آن خدايى كه تو را به حق فرستاده است ، هنوز سرم از غسل او خشك نشده است .
زن گفت : اى پيامبر خدا! يك بار در ماه؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «از او نفرت دارى؟».
زن گفت : آرى، به آن كه تو را به حق [به پيامبرى] مفتخر ساخت ، سوگند!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سرتان را نزديك من بياوريد».
آن دو ، پيشانى خود را در برابر صورت پيامبر صلى الله عليه و آله نهادند.
ايشان فرمود : «بار خدايا! ميان اين دو ، الفت بينداز، و اين دو را به يكديگر علاقه مند گردان» .
چند روز بعد از آن ، پيامبر صلى الله عليه و آله بر آن دو گذشت . شوهر آن زن ، چرمدوز بود. [پيامبر صلى الله عليه و آله ]ديد آن زن ، قطعه چرمى را بر دوش خود ، حمل مى كند. [به عُمَر ]فرمود : «عمر! اين همان زنى نيست كه آن روز ، چنان گفت؟».
زن ، صداى پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيد و چرم را انداخت و پاى پيامبر صلى الله عليه و آله را بوسه زد.
پيامبر خدا به او فرمود : «با شوهرت چگونه اى؟».
گفت : سوگند به آن كه تو را گرامى داشت، در دنيا او را از فرزندان و پدرم هم دوست تر مى دارم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «گواهى مى دهم كه من پيامبر خدا هستم» .
عمر گفت : من نيز گواهى مى دهم كه تو ، پيامبر خدايى .


نهج الدّعا (ع-ف) ج2
162

4 / 14

دُعاءُ النَّبِيِّ لِلاُلفَةِ بَينَ الزَّوجَينِ

۱۲۸۰.دلائل النبوّة لأبي نعيم عن جابر :مَرَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِسوقِ النَّبَطِ ۱ ومَعَهُ عُمَرُ بنُ الخَطّابِ ، فَأَقبَلَتِ امرَأَةٌ فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي مَعَ زَوجٍ لي فِي البَيتِ مِثلِ المَرأَةِ ، وأنَا امرَأَةٌ مِنَ المُسلِمينَ اُحِبُّ ما تُحِبُّ المُسلِمَةُ .
فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : عَلَيَّ بِهِ ، فَجاءَت بِهِ ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ما تَقولُ زَوجَتُكَ هذِهِ ؟ فَقالَ الرَّجُلُ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ ما جَفَّ رَأسي مِنَ الغُسلِ مِنها بَعدُ ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ وما مَرَّةٌ واحِدَةٌ فِي الشَّهرِ ؟ فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : تُبغِضينَهُ ؟ قالَت : نَعَم ، وَالَّذي أكرَمَكَ بِالحَقِّ ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : أدنِيا إلَيَّ رُؤوسَكُما ، فَوَضَعا جَبهَتَيهِما عَلى وَجهِهِ ، فَقالَ : اللّهُمَّ ألِّف بَينَهُما ، وحَبِّب أحَدَهُما إلى صاحِبِهِ .
ثُمَّ مَرَّ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله بَعدَ ذلِكَ بِأَيّامٍ بِهِما ، وكانَ زَوجُ المَرأَةِ خَرّازا فَإِذا هِيَ تَحمِلُ اُدما عَلى رَقَبَتِها ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : يا عُمَرُ ألَيسَت صاحِبَتَنَا الَّتي قالَت ما قالَت ؟ فَسَمِعَت صَوتَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَرَمَت بِالأُدمِ ثُمَّ قَبَّلَت رِجلَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ لَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَيفَ أنتِ وزَوجُكِ ؟ فَقالَت : وَالَّذي أكرَمَكَ ما فِي الدُّنيا وَلَدٌ ولا والِدٌ أحَبُّ إلَيَّ مِنهُ .
فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : أشهَدُ أنّي رَسولُ اللّهِ ، قالَ عُمَرُ : وأنا أشهَدُ أنَّكَ رَسولُ اللّهِ . ۲

1.النَّبَط : جيلٌ من الناس كانوا ينزلون سواد العراق ، ثمّ استُعمل في أخلاط الناس وعوامّهم (المصباح المنير : ص ۵۹۰ «النبط») وفي البداية والنهاية : «النَّمَط»؛ وهو ـ كما في النهاية لابن الأثير : ج ۵ ص ۱۱۹ «نمط» ـ : ضرب من البُسُط له خملٌ رقيق .

2.دلائل النبوّة لأبي نعيم : ص ۴۶۰ ح ۳۸۷ ، البداية والنهاية : ج ۶ ص ۱۶۷ عن ابن عمر؛ الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۵۱ ح ۷۸ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۱ ص ۸۳ كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۲۶۱۱ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 84195
صفحه از 680
پرینت  ارسال به