223
نهج الدّعا (ع-ف) ج2

9 / 7

پيرمرد مبتلا به مرضى سخت

۱۳۳۶.الدعوات :امام صادق عليه السلام با عدّه اى زير ناودان [كعبه] بود كه پيرمردى نزد ايشان آمد و سلام كرد و گفت : اى پسر پيامبر خدا! من شما اهل بيت را دوست دارم و از دشمنتان بيزارم . من به مرضى سخت دچار گشته ام و براى شفاى خود به كعبه پناه آوردم و به پرده هايش آويختم، و حالا نزد شما آمدم ، بدان اميد كه سبب بهبود من از اين مرض شود. آن گاه به طرف امام صادق عليه السلام خم شد و شروع به بوسيدن سر و پاهاى ايشان كرد و امام صادق عليه السلام سعى داشت خود را كنار بكشد . امام عليه السلام دلش به حال او سوخت و گريه كرد. سپس فرمود : «اين برادرِ شما به شما پناه آورده است. پس ، دستانتان را به آسمان برداريد» . امام صادق عليه السلام دستانش را به طرف آسمان ، بلند كرد و ما نيز دستانمان را بلند كرديم. آن گاه فرمود : «بار خدايا! تو اين تن را از گِلى كه خالصش كردى ، آفريدى و دوستانت را و دوستان دوستانت را از آن خلق كردى و اگر بخواهى آفت ها را از آن دور كنى ، بى گمان مى توانى. بار خدايا! [اين مَرد] به خانه محترم تو كه هر چيزى در آن در امان است ، پناه آورده است. بار خدايا! او به ما پناه آورده است . اى كسى كه به واسطه نورش از خَلق خويش در پرده است! از تو درخواست مى كنم ، به حقّ محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين . اى مقصد هر اندوهناك و افسرده و غم زده و گرفتارِ پريشان، از تو درخواست مى كنم كه با امان[خواهىِ ]ما ، او را از مرضى كه دارد ، امان دهى (شفا بخشى) و بلايى را كه برايش مقدّر گشته است ، از گِلِ (تنِ) او بزدايى و اندوهش را بِبَرى، اى مهربان ترينِ مهربانان!» .
چون دعاى امام عليه السلام تمام شد، مرد رفت و به درِ مسجد كه رسيد ، برگشت و گريست و سپس گفت : «خدا بهتر مى داند رسالت خود را در چه خاندانى قرار دهد» ! به خدا سوگند ، به درِ مسجد نرسيده بودم كه ديدم كمترين نشانى از مَرَضم در من نيست. اين را گفت و رفت .

ر . ك : ص 51 ح 1147 ـ 1149 .


نهج الدّعا (ع-ف) ج2
222

9 / 7

الشَّيخُ المُبتَلى بِبَلاءٍ شَديدٍ

۱۳۳۶.الدعوات :كانَ الصّادِقُ عليه السلام تَحتَ الميزابِ ومَعَهُ جَماعَةٌ ، إذ جاءَهُ شَيخٌ فَسَلَّمَ ، ثُمَّ قالَ :
يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، إنّي لاَُحِبُّكُم أهلَ البَيتِ وأبرَأُ مِن عَدُوِّكُم ، وإنّي بُليتُ بِبَلاءٍ شَديدٍ ، وقَد أتَيتُ البَيتَ مُتَعَوِّذا بِهِ مِمّا أجِدُ وتَعَلَّقتُ بِأَستارِهِ ، ثُمَّ أقبَلتُ إلَيكَ وأنَا أرجو أن يَكونَ سَبَبَ عافِيَتي مِمّا أجِدُ ، ثُمَّ بَكى وأكَبَّ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام يُقَبِّلُ رَأسَهُ ورِجلَيهِ ، وجَعَلَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَتَنَحّى عَنهُ ، فَرَحِمَهُ وبَكى .
ثُمَّ قالَ : هذا أخوكُم قَد أتاكُم مُتَعَوِّذا بِكُم فَارفَعوا أيدِيَكُم ، فَرَفَعَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَدَيهِ ورَفَعنا أيدِيَنا ، ثُمَّ قالَ عليه السلام :
اللّهُمَّ إنَّكَ خَلَقتَ هذِهِ النَّفسَ مِن طينَةٍ أخلَصتَها ، وجَعَلتَ مِنها أولِياءَكَ وأولِياءَ أوليائِكَ ، وإن شِئتَ أن تُنَحِّيَ عَنهَا الآفاتِ فَعَلتَ ، اللّهُمَّ وقَد تَعَوَّذَ بِبَيتِكَ الحَرامِ الَّذي يَأمَنُ بِهِ كُلُّ شَيءٍ ، اللّهُمَّ وقَد تَعَوَّذَ بِنا ، وأنَا أسأَ لُكَ يا مَنِ احتَجَبَ بِنورِهِ عَن خَلقِهِ ، أسأَ لُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ وفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ ، يا غايَةَ كُلِّ مَحزونٍ ومَلهوفٍ ومَكروبٍ ومُضطَرٍّ مُبتَلىً ، أن تُؤمِنَهُ بِأَمانِنا مِمّا يَجِدُ ، وأن تَمحُوَ مِن طينَتِهِ ما قُدِّرَ عَلَيها مِنَ البَلاءِ ، وأن تُفَرِّجَ كُربَتَهُ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .
فَلَمّا فَرَغَ مِنَ الدُّعاءِ انطَلَقَ الرَّجُلُ ، فَلَمّا بَلَغَ بابَ المَسجِدِ رَجَعَ وبَكى ، ثُمَّ قالَ :
اللّهُ أعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ ! وَاللّهِ ما بَلَغتُ بابَ المَسجِدِ وبي مِمّا أجِدُ قَليلٌ ولا كَثيرٌ . ثُمَّ وَلّى . ۱

راجع : ص 50 ح 1147 ـ 1149 .

1.الدعوات : ص ۲۰۴ ح ۵۵۷ ، بحار الأنوار : ج ۹۴ ص ۴۰ ح ۲۴ و ج ۴۷ ص ۱۲۲ ح ۱۷۰ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69587
صفحه از 680
پرینت  ارسال به