باب پانزدهم : كسانى كه امام مهدى برايشان دعا كرد
15 / 1
ابراهيم بن مَهزِيار ۱
۱۳۷۰.كمال الدينـ به نقل از ابراهيم بن مهزيار (در خبر تشرّفش به ديدار امام مهدى عليه السلام ) ـ: مدّتى نزد ايشان ماندم ... . سپس ، اجازه بازگشت خواستم و گفتم كه جدا شدن از ايشان ، مرا سخت دل تنگ مى سازد و كوچيدن از كوى او ، بسى بى تابم مى كند. امام عليه السلام به من اجازه رفتن داد و دعاى خيرش را همراه من كرد ؛ دعايى كه به خواستِ خداوند، براى من و بازماندگانم و خويشاوندانم ، اندوخته اى نزد خدا خواهد بود .
چون، هنگام كوچيدنْ نزديك شد و عزم رفتن كردم، براى خداحافظى و تجديدِ عهد ، خدمت ايشان رسيدم و پولى كه همراهم بود و بيش از پنجاه هزار درهم مى شد، به ايشان ، تقديم كردم و خواهش نمودم كه لطف فرموده ، آن را از من بپذيرد .
ايشان ، تبسّمى كرد و فرمود : «اى ابو اسحاق! باشد براى كمكْ خرجِ بازگشتت؛ چرا كه سفر دور و دراز و بيابان هاى بسيارى پيشِ رو دارى . از اين كه اين پول را نپذيرفتيم ، دلگير مباش؛ چرا كه بابت آن از تو سپاس گزاريم و همواره ، آن را به ياد خواهيم داشت و منّت پذيريم . خداوند ، به دارايىِ تو بركت دهد و آنچه را به تو عطا فرموده است ، پايدار بدارد و بهترين پاداشِ نيكوكاران و با ارزش ترين آثار فرمان بُرداران را برايت بنويسد، كه فضل ، مال او و از جانب اوست .
از خداوند مى خواهم كه تو را در كمالِ سلامت و خوشى و خرّمى و سفرى آرام ، به يارانت بازگرداند. خداوند ، هيچ راهى را بر تو دشوار نگردانَد و به سرگردانى دچارت نسازد. تو را به او مى سپارم ؛ سپرده اى كه نه تباه شود و نه تلف گردد . به لطف و كرمش ، إن شاء اللّه !» .