6 / 4
مَصقَلة بن هُبَيره ۱
۱۴۷۱.امام على عليه السلامـ درباره مَصقلة بن هُبَيره ، آن گاه كه به نزد معاويه گريخت ؛ چرا كه وى ، اسيران بنى ناجيه را از كارگزار امير مؤمنان خريد و آزادشان كرد و وقتى امام عليه السلام بهاى آنها را از وى مطالبه نمود ، عهدشكنى كرد و به شام گريخت ـ: خداوند ، مَصقله را زشت گردانَد! كارى چون كار بزرگان كرد ؛ امّا چونان بردگان گريخت .
6 / 5
مُغيرة بن اَخنَس ۲
۱۴۷۲.امام على عليه السلامـ از سخنان ايشان به مُغيره ، آن گاه كه ميان امام عليه السلام و عثمان ، مشاجره اى رُخ داد، و مغيرة بن اَخنَس به عثمان گفت : بگذارش به عهده من ـ: اى پسر آن ملعون بى دنباله، و درختِ بى ريشه و شاخ! تو از عهده من بر مى آيى؟! به خدا سوگند ، كسى كه تو ياورش باشى ، هرگز روى پيروزى نمى بيند و كسى كه تو بر پايش دارى ، هيچ گاه بر پاى نخواهد مانْد. از نزد ما بيرون شو ـ خدا مقصدت را دور كند ـ ۳ ، و هر كارى از دستت بر مى آيد ، بكن! خداوند ، زنده ات ندارد ، اگر درباره من ، از چيزى فرو گذار كنى !