۱۱۱۴.امام صادق عليه السلام :هنگامى كه آدم عليه السلام كعبه را طواف كرد و به ملتزم ۱ رسيد ، جبرئيل عليه السلام به او گفت : «اى آدم ! در اين مكان به گناهان خود براى پروردگارت اعتراف كن» .
پس ، آدم عليه السلام ايستاد و گفت : پروردگارا ! هر كارگرى مزدى دارد و من نيز كار كردم . مزد من چيست؟
خداوند عز و جل به او وحى فرمود كه : «اى آدم ! گناهت را بخشيدم» .
آدم گفت : اى پروردگار من ! و فرزندانم با ذريّه ام؟
خداوند عز و جل به او وحى فرمود كه : «اى آدم ! هر يك از ذريّه تو كه بدين مكان بيايد . و به گناهان خويش اعتراف كند و چنان كه تو توبه كردى ، توبه كند و سپس ، آمرزش بطلبد ، او را نيز مى آمرزم».
ر . ك : ج 1 ص 613 (كسانى كه دعايشان مستجاب مى شود / پدر) .
2 / 3
پشتِ سر برادر مؤمن
الف ـ اوّل همسايه ، بعد خانه
۱۱۱۵.امام حسن عليه السلام :مادرم فاطمه عليهاالسلام را ديدم كه شب جمعه ، در محرابش به نماز ايستاد و تا دميدن سپيده صبح ، پيوسته در ركوع و سجود بود . شنيدم كه از مردان و زنانِ مؤمن نام مى بَرَد و مرتّب ، برايشان دعا مى كند و براى خودش اصلاً دعا نمى كند.
گفتم : مادر جان ! چرا همان گونه كه براى آنان دعا مى كنى ، براى خودت دعايى نمى كنى؟
فرمود : «فرزندم ! اوّلْ همسايه ، سپس خانه».
ر . ك : ج 1 ص 203 ح 302 .