۱۴۷۷.الإرشادـ به نقل از طلحة بن عميره ـ: على عليه السلام مردم را سوگند داد و درباره اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه : «هر كه من مولاى اويم ، پس على مولاى اوست» ، از آنان گواهى خواست. دوازده نفر از انصار ، گواهى دادند و اَنَس بن مالك ، در ميان جمعِ حاضر بود و گواهى نداد .
امير مؤمنان فرمود : «اى اَنَس!».
گفت : بله .
فرمود : «چه چيز مانِعَت مى شود از اين كه گواهى دهى، در حالى كه آنچه را اينان شنيده اند ، نيز تو شنيده اى؟».
گفت : اى امير مؤمنان! پير شده ام و فراموش كرده ام .
امير مؤمنان گفت : «بار خدايا! اگر دروغ مى گويد ، او را مبتلا به لكّه اى سپيد (يا برّاق) كن كه دستار ، آن را نپوشانَد» .
خدا را گواه مى گيرم كه ديدم ميان دو چشم او لكّه اى سپيد ظاهر شده است .