۱۴۹۷.امام على عليه السلام :امّا بعد، چون خداوند عز و جل جان پيامبرش را گرفت، گفتيم : ما ، كسان و وارثان و خاندان و بستگان اوييم ، نه ديگران! و هيچ كس بر سرِ [تصاحب ]حكومت او با ما نخواهد ستيزيد و اَحَدى در حقّ ما طمع نخواهد كرد! امّا به يكباره ، قوم ما در برابر ما قد عَلَم كردند و حكومت پيامبرمان را از ما غصب نمودند و فرمان روايى به دست ديگران افتاد و ما شديم مردمانى كه حتّى ناتوان در ما طمع مى كند و خوار ، بر ما سرفرازى مى جويد ! پس، ديدگان ما از [مشاهده ]اين وضع گريستند و سينه ها كينه ور شدند و جان ها بى تابى نمودند ... .
سپس، شما ـ اى مردم ـ مرا از خانه ام بيرون كشيديد و با من ، بيعت كرديد با آن كه از كار [حكومت بر] شما بيزارم و به فراست مى دانم كه در دل هاى بسيارى از شما چه مى گذرد. اين دو مرد نيز جزو نخستين كسانى بودند كه با من بيعت كردند . اين را شما هم مى دانيد ؛ امّا پيمان شكستند و نارو زدند و عايشه را به بصره بردند تا جماعت شما را از هم بپراكَنَند و ميانتان جنگ افروزى كنند.
بار خدايا! پس آن دو را به كيفرِ كارى كه كردند ، سختْ مجازات كن و افتاده آنان را بر مخيزان و لغزيده ايشان را دست مگير و دَمى آن دو را مهلت مده؛ كه آن دو ، حقّى را مى طلبند كه خود ، آن را وا نهادند و خونخواهىِ خونى را مى كنند كه خود ، آن را ريختند .
بار خدايا! انجام گرفتن وعده ات را از تو مى طلبم؛ چرا كه تو گفته اى و گفته ات راست است كه : «سپس ، [هر كه] مورد ستم قرار گيرد ، قطعا خداوند ، او را يارى خواهد كرد» .
بار خدايا! پس وعده ات را براى من ، تحقّق بخش و مرا به خودم وا مگذار، كه به راستى تو بر هر كارى توانايى .