۱۴۹۹.الفتوحـ در يادكرد از على عليه السلام پس از آن كه بارها به سپاهيان جمل پيغام داد كه از جنگ ، باز ايستند ، امّا نپذيرفتند ـ: سپس ، على عليه السلام مردم را فرا خواند و سخنرانى شيوايى برايشان ايراد كرد و فرمود : «اى مردم! من ، اين جماعت را سوگند دادم تا [از راهى كه در پيش گرفته اند] باز گردند و باز ايستند، امّا نكردند و نپذيرفتند...» .
امام عليه السلام سپس ، دستش را به سوى آسمان برداشت و گفت : «بار خدايا! طلحة بن عبيد اللّه ، دادخواهانه به من دست بيعت داد و سپس ، بيعتش را شكست. بار خدايا! بى درنگ ، مجازاتش كن و مهلتش مده .
بار خدايا! زبير بن عوّام ، پيوند خويشاوندى با مرا بُريد و با من ، عهدشكنى كرد و دشمنم را يارى داد و به جنگ با من برخاست، با آن كه مى دانست كه ظالم است [و حق با او نيست]. پس تو خود ، شرّ او را به هر گونه و هر جا كه مى خواهى، از سرِ من كم كن» .