۱۵۰۷.شرح الأخبارـ به نقل از اصبغ بن نُباته ـ: چون بصريان (جَمَليان) در هم شكستند ، جوانى رو به على ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ كرد و گفت : چرا آنچه در چادرهاست (غنايم) ، تقسيم نمى شود؟
على عليه السلام فرمود : «مرا به فتواى نوآموزان ، نيازى نيست» .
جوان ديگرى برخاست و مانند همين سخن را گفت. امام عليه السلام به او نيز پاسخى همانند پاسخ آن يكى داد.
جوان گفت : به خدا سوگند كه تو به داد ، رفتار نمى كنى!
على عليه السلام به او فرمود : «خداوند ، تو را به [دوره] حكومت جوانِ ثقيف برساند ، اگر دروغ گفته باشى!».
سپس گفت : «بار خدايا! من از اينان ملول گشته ام و اينان از من . پس به جاى ايشان ، بهتر از ايشان را به من بده و به جاى من ، كسى را نصيبشان فرما كه برايشان بد باشد» .
آن جوان به دوره حكومت حَجّاج رسيد و به دست او كشته شد .
7 / 3
قاسطين (معاويه و دار و دسته اش)
۱۵۰۸.امام على عليه السلام :بار خدايا! اگر آنان دست رد به سينه حق زده اند ، پس جماعتشان را از هم پراكنده ساز و وحدت كلمه شان را از هم فرو پاش و آنان را به سبب گناهانشان به هلاكت در افكن .