407
نهج الدّعا (ع-ف) ج2

۱۵۲۶.الغاراتـ به نقل از ابو صالح حنفى ـ: على عليه السلام را ديدم كه در حال مشغول ايراد خطبه است و قرآن را بر سرش نهاده و صداى به هم خوردن ورق هايش به گوش مى خورَد، و گفت : «بار خدايا! ايشان ، آنچه را در اين (قرآن) است ، از من باز داشتند . پس تو آنچه را در آن است ، به من عطا فرما .
بار خدايا! من از ايشان بيزارم و ايشان از من . من از ايشان به تنگ آمده ام و ايشان از من. آنان ، مرا بر خلاف خُويم و طبيعتم و اخلاقى كه در من نبوده است، وا داشتند .
بار خدايا! پس بهتر از آنان را برايم جايگزين فرما و به جاى من ، بدترين كس را نصيب آنان فرما .
بار خدايا! دل هاى آنان را ذوب فرما ، آن سان كه نمك در آب ، حل مى شود» .

۱۵۲۷.امام على عليه السلام :بار خدايا! من از زندگى در ميان اين مردم ، خسته (بيزار) گشته ام و از اميدوارى [به اصلاح اين جماعت ]خسته شده ام . پس، يار مرا ۱ برسان تا من ، از اينان آسوده شوم و ايشان از من! و البته پس از من ، هرگز روى رستگارى نخواهند ديد .

۱۵۲۸.المصنّف ، عبد الرزاقـ به نقل از عبيده ـ: شنيدم كه على عليه السلام خطبه مى خواند و مى گويد : «بار خدايا! من از اينان به ستوه آمده ام و ايشان از من . من از اينان خسته شده ام و ايشان از من . پس، مرا از دست ايشان ، راحت گردان و ايشان را از من . پس، چرا تيره بخت ترينِ شما اين را به خون رنگين نمى كند؟» و امام عليه السلام دستش را بر محاسن خويش نهاد .

1.احتمالاً كنايه از قاتلش (ابن ملجم مرادى ـ لعنه اللّه ـ) باشد .


نهج الدّعا (ع-ف) ج2
406

۱۵۲۶.الغارات عن أبي صالح الحنفي :رَأَيتُ عَلِيّا عليه السلام يَخطُبُ وقَد وَضَعَ المُصحَفَ عَلى رَأسِهِ حَتّى رَأَيتُ الوَرَقَ يَتَقَعقَعُ عَلى رَأسِهِ ، قالَ : فَقالَ :
اللّهُمَّ قَد مَنَعوني ما فيهِ فَأَعطِني ما فيهِ ، اللّهُمَّ قَد أبغَضتُهُم وأبغَضوني ، ومَلِلتُهُم ومَلّوني ، وحَمَلوني عَلى غَيرِ خُلُقي وطَبيعَتي وأخلاقٍ لَم تَكُن تُعرَفُ لي ، اللّهُمَّ فَأَبدِلني بِهِم خَيرا مِنهُم ، وأبدِلهُم بي شَرّا مِنّي ، اللّهُمَّ مُث قُلوبَهُم كَما يُماثُ المِلحُ فِي الماءِ . ۱

۱۵۲۷.الإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي قَد سَئِمتُ الحَياةَ بَينَ ظَهرانَي هؤُلاءِ القَومِ ، وتَبَرَّمتُ الأَمَلَ ؛ فَأَتِح ۲ لي صاحِبي حَتّى أستَريحَ مِنهُم ويَستَريحوا مِنّي ، ولَن يُفلِحوا بَعدي . ۳

۱۵۲۸.المصنّف لعبد الرزّاق عن عبيدة :سَمِعتُ عَلِيّا يَخطُبُ ، يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي قَد سَئِمتُهُم وسَئِموني ، ومَلِلتُهُم ومَلّوني ، فَأَرِحني مِنهُم وأرِحهُم مِنّي ؛ فَما يَمنَعُ أشقاكُم أن يَخضِبَها بِدَمٍ ؟ ووَضَعَ يَدَهُ عَلى لِحيَتِهِ . ۴

1.الغارات : ج ۲ ص ۴۵۸ ، بحار الأنوار : ج ۳۴ ص ۳۴ ح ۹۰۵ ؛ تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۵۳۴ ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۲ ، كنزالعمّال : ج ۱۳ ص ۱۹۴ ح ۳۶۵۸۱ .

2.أتاح اللّه له الشيءَ : قدّره له (الصحاح : ج ۱ ص ۳۵۷ «تيح») .

3.الإرشاد : ج ۱ ص ۲۷۷ ، بحار الأنوار : ج ۳۴ ص ۱۵۴ ح ۹۶۶ .

4.المصنّف لعبد الرزّاق : ج ۱۰ ص ۱۵۴ ح ۱۸۶۷۰ و ج ۱۱ ص ۳۱۵ ح ۲۰۶۳۷ ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج ۸ ص ۵۸۷ ح ۸ ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۵۳۵ عن زهير بن الأقمر ، تذكرة الخواصّ : ص ۱۷۴ عن محمّد بن عبيدة والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنزالعمّال : ج ۱۳ ص ۱۹۱ ح ۳۶۵۷۰ ؛ العُدد القويّة : ص ۲۳۸ ح ۱۷ عن محمّد بن عبيدة نحوه ، شرح الأخبار : ج ۲ ص ۴۵۰ ح ۸۰۶ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 87556
صفحه از 680
پرینت  ارسال به