۱۵۴۵.الكامل فى التاريخ :تشنگى حسين عليه السلام شدّت گرفت و نزديك فرات شد تا آبى بياشامد . حُصَين بن نُمَير ، تيرى به سوى ايشان انداخت كه به دهانش اصابت كرد . حسين عليه السلام خون را با دستش گرفت و به آسمان پراكند . سپس حمد و ثناى الهى به جاى آورد و آن گاه گفت : «بار خدايا! از رفتارى كه با پسرِ دختر پيامبرت مى شود ، به تو شِكوه مى كنم . بار خدايا! يكايكشان را به شمار آور و يكايكِ آنان را بكُش و اَحَدى از ايشان را برجاى مگذار» .
۱۵۴۶.الفتوح :هرگاه [حسين عليه السلام ] به طرف فرات حمله مى بُرد ، دشمن بر او هجوم مى آورد تا آن كه مانع رسيدنش به آب شدند. در همين حال ، مردى به نام ابو جَنوب جُعفى ، تيرى انداخت كه به پيشانى امام عليه السلام نشست . حسين عليه السلام تير را بيرون كشيد و به كنارى ، انداخت و خون بر صورت و محاسن او جارى گشت .
سپس حسين عليه السلام گفت : «بار خدايا! تو خود مى بينى كه اين بندگانِ نافرمان و طغيانگرت با من چه مى كنند .
بار خدايا! پس يكايكشان را به شمار بياور و يكايك آنان را بكُش و اَحَدى از آنها را بر روى زمين مگذار و هرگز نيامرزشان» .