16 / 4
متوكّل عبّاسى ۱
۱۶۰۳.إعلام الورىـ به نقل از حسين بن محمّد ـ: دوستى داشتم كه معلّم فرزندان بُغا يا وَصيف ۲ بود . ترديد از من است . او به من گفت : امير در بازگشتش از سراى خليفه به من گفت : امروز ، امير المؤمنين ، اين كسى را كه به او ابن الرضا مى گويند ، بازداشت كرد و او را به على بن كركر سپرد . شنيدم كه [ابن الرضا ]مى گفت : «من در نزد خداوند ، از ناقه صالح ، ارجمندترم . «سه روز در سرايتان برخوردار شويد . اين وعده اى نادروغ است» » و درباره [مقصودش از] آيه و آن جمله توضيحى نفرمود . اين ، چه معنا دارد ؟
من گفتم : خدايت عزّت دهاد! او بيم داده است . ببين پس از سه روز ، چه خواهد شد .
فرداى آن روز ، خليفه امام عليه السلام را آزاد كرد و از ايشان پوزش خواست و روز سوم ، باغز و يغلون و تامش ۳ و گروهى ديگر بر خليفه شوريدند و او را كشتند و فرزندش منتصر را به خلافت نشاندند .