2 / 5
كسانى كه در موقف ، براى خود ، هيچ دعايى نكردند
الف ـ ابراهيم بن شُعيب
۱۱۵۱.الكافىـ به نقل از ابراهيم بن ابى بلاد يا عبد اللّه بن جُندَب ـ: من در موقف (عرفات) بودم. چون كوچيدم ، به ابراهيم بن شعيب برخوردم . به او سلام كردم . او يك چشمش آسيب ديده بود . ديدم چشم سالمش هم مانند لَخته اى خون ، قرمز است . گفتم : تو يكى از چشمانت كه آسيب ديده است . به خدا سوگند ، من نگران چشم ديگرت هستم . خوب است اندكى از گريه ات بكاهى!
گفت : به خدا سوگند ، اى ابا محمّد ! امروز ، حتّى يك دعا هم براى خودم نكردم .
گفتم : پس براى كه دعا كردى؟
گفت : براى برادرانم دعا كردم ؛ زيرا از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «هر كس در غياب برادرش براى او دعا كند ، خداوند ، فرشته اى بر وى مى گمارد كه بگويد : دو چندانِ آن [دعا] از آنِ تو باد!» . لذا خواستم كسى باشم كه براى برادرانم دعا مى كنم و فرشته براى من دعا كند ؛ چرا كه من در [اجابت] دعايى كه براى خودم مى كنم ، شك دارم ؛ امّا در دعاى فرشته براى خودم شك ندارم.