579
نهج الدّعا (ع-ف) ج2

فِهرى

محمّد بن حُصَين فِهرى ، معاصر امام هادى عليه السلام است . او ضعيف و لعنت شده است . در ضعف او همين بس كه ادّعاى مذهب فاسد داشت و اين از روايت امام هادى عليه السلام در متن كتاب ، پيداست .

ر . ك : رجال الطوسى : ص 393 ش 5785 ، خلاصة الأقوال : ص 395 ش 1596.

با اين حال، از برخى بزرگان تعجّب است كه او را با محمّد بن نصير نُمَيرى ، يكى گرفته اند ، در صورتى كه نه تنها دليلى بر يكى بودن آنها وجود ندارد ؛ بلكه دليل بر خلاف آن وجود دارد .

ر . ك : معجم رجال الحديث : ج 16 ص 28 .

قاسم يقطينى

ابو محمّد قاسم بن حسن بن على بن يقطين ، وابسته بنى اسد است . وى از ياران امام هادى عليه السلام بوده است . قمّى ها گفته اند كه در مذهب او ، زياده روى است و متّهم به غلوّ است . كشّى ، در نكوهش و غلوّ و لعن او ، اخبارى روايت كرده است و از جمله ، به اسنادش از احمد بن محمّد بن عيسى روايت كرده كه : به ايشان (امام عسكرى عليه السلام ) درباره قومى متكلّم نوشتم كه احاديثى را مى خوانند و آنها را به تو و پدرانت نسبت مى دهند و در اين احاديث ، مطالب چِندِش آورى وجود دارد ... و [آفريدن يا تدبير و يا حجّيت] زمين را به عدّه اى نسبت مى دهند كه مى گويند از دوستداران شما هستند . يكى از اينان ، شخصى است به نام على بن حَسَكه و ديگرى قاسم يقطينى است . از جمله سخنانشان اين است كه مى گويند در آيه «إِنَّ الصَّلَو?ةَ تَنْهَى? عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (العنكبوت ، 45) ، مراد از نماز ، مردى است و سجود و ركوعى در كار نيست . مراد از زكات نيز ، همان مرد است ، نه چند درهم و دادن مقدارى مال . همچنين ، ديگر چيزها از واجبات و مستحبّات و معاصى را به همين صورتى كه گفته شد، تأويل و توجيه مى كنند ... . امام عليه السلام نوشت : «اينها از دين ما نيست . پس از آنها دورى كن» .

ر . ك : رجال الطوسى : ص 390 ش 5745 ، رجال النجاشى : ص 316 ش 865.


نهج الدّعا (ع-ف) ج2
578

عمرو بن عاص

ابو عبد اللّه عمرو بن عاص بن وائل بن هاشم بن سعيد، از بنى كعب بن لؤى و مادرش نابغه دختر حرمله بود . او همان كسى است كه قريش او را نزد نجاشى فرستادند تا مسلمانان مهاجر [به حبشه ]را تحويل آنان دهد و نجاشى ، اين كار را نكرد. وى در سال خيبر و بنا به قولى هم در صفر سال هشتم هجرى ، يك سال و چند ماه قبل از فتح مكّه ، مسلمان شد. او از كارگزاران پيامبر خدا در عمّان بود و تا زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درگذشت ، همچنان در اين مقام بر جاى ماند. وى از سوى ابو بكر به حكومت شام تعيين شد و از طرف عمر بن خطّاب به حكومت فلسطين منصوب شد . عثمان نيز چهار سال او را بر فلسطين گماشت و سپس ، بركنارش كرد. عثمان كه كشته شد، عمرو به معاويه پيوست و از او پشتيبانى نمود. وى در جنگ صِفّين با معاويه شركت كرد و جايگاهش در آن مشهور است. او يكى از دو حَكَم بود. بعدا معاويه او را به مصر فرستاد و در سال 43 ق ، مُرد . زيد بن ارقم ، از پيامبر خدا روايت كرده است كه فرمود: «هرگاه ديديد معاويه و عمرو بن عاص با هم گِرد آمده اند، آن دو را از يكديگر جدا كنيد ؛ زيرا اين دو نفر ، هرگز براى خير گِرد هم نمى آيند» .

ر . ك : رجال الطوسى : ص 43 ش 315 ، اُسد الغابة : ج 4 ص 144 ـ 147.

فارِس بن حاتم

فارِس بن حاتم بن ماهويه قزوينى ، از ياران امام هادى عليه السلام بود . وى غالى و ملعون است و اندك حديثى روايت كرده كه نادر (بى اساس) است . مذهب او فاسد است . وى چند كتاب دارد كه همگى آشفته اند . او به دست يكى از ياران امام عسكرى عليه السلام به نام جُنيد ، در عسكر ، كشته شد . در لعن بر او و امر به قتلش تأكيد شده است ؛ چرا كه باعث فريب و گم راهى مردم شده بود .

ر . ك : رجال الطوسى : ص 390 ش 5744 ، رجال النجاشى : ص 310 ش 848.

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 68414
صفحه از 680
پرینت  ارسال به