585
نهج الدّعا (ع-ف) ج2

معاوية بن ابى سفيان

معاوية بن صخر بن حرب بن اميّة بن عبد شمس بن عبد مناف قُرَشى اموى ، مادرش هند ، دختر عُتبة بن ربيعة بن عبد شمس، همان زنِ جگرخوارى است كه جسد حمزه ، عموى پيامبر خدا را به دندان گَزيد . وى 25 سال پيش از هجرت به دنيا آمد و همراه پدرش ابو سفيان ، بارها با پيامبر خدا جنگيد و سرانجام ، در سال فتح مكّه در سال هشتم هجرى ، به همراه پدرش [ابو سفيان] و برادرش يزيد و مادرش [هند] اسلام آوردند. عمر ، او را بر حكومت شام گماشت و همچنان در اين مقام بود تا آن كه عثمان ، كشته شد و او خواهانِ خون وى از امير مؤمنان على عليه السلام شد و با آن ايشان جنگيد و پرچم دشمنى با على عليه السلام را برافراشت و لعنت فرستادن به آن بزرگوار را در ميان مردم ، رواج داد. از پيامبر خدا و امامام معصوم عليهم السلام درباره معاويه و پدرش نكوهش ها و لعنت ها وارد شده است. معاويه ، در 85 سالگى مُرد .

ر . ك : اُسد الغابة : ج 5 ص 211 ش 4577 ، العقد الفريد : ج 4 ص 336.

معمّر

مُعَمّر بن خيثم (خثيم)، از ياران امام صادق عليه السلام و از راويان ضعيف است. او از داعيان زيد بود .

ر . ك : رجال الطوسى : ص 308 ش 4547 ، رجال النجاشى : ص 180 ش 474.

در نكوهش و پليدى و دروغگويى او روايت شده است كه امام باقر عليه السلام به او فرمود: «كنيه ات چيست؟» . گفت: هنوز ، كنيه اى انتخاب نكرده ام، نه فرزندى دارم ، نه زنى و نه كنيزى... و گفت: [به دليل ]حديثى كه از على عليه السلام به ما رسيده است. امام باقر عليه السلام فرمود: «چه حديثى؟» . گفت: از على عليه السلام به ما رسيده است كه هر كس زن نداشته باشد و براى خود كنيه برگزيند، او ابوجَعْر (جعر، سرگين غلتان) است. امام باقر عليه السلام فرمود: «مَسخَت باد! چنين حديثى از على عليه السلام نيست . ما بر فرزندان خود ، در همان خردسالى شان كنيه مى گذاريم» .

ر . ك : الكافى : ج 6 ص 119 ح 11 ، تهذيب الأحكام: ج 7 ص 439 ح 14.


نهج الدّعا (ع-ف) ج2
584

مستعين ، خود را در آغاز سال 254 ق ، خلع كرد و در همين سال مُرد . او نسبت به امام عسكرى عليه السلام سختگير بود . روايت شده است كه هثيم بن سبّابه و محمّد بن عبد اللّه ـ كه از شيعيان امام عسكرى عليه السلام بودند ـ چون از تصميم مستعين درباره انتقال دادن امام عسكرى عليه السلام به كوفه مطّلع شدند ، پريشان گشتند و به ايشان نوشتند : خداوند ، ما را فداى تو كند! به ما خبرى رسيده است كه ما را نگران و غمناك و بى طاقت كرده است . امام عليه السلام در جوابشان نوشت كه تا سه روز ديگر ، در كار شما ، گشايش حاصل خواهد شد .

ر . ك : الوافى بالوفيات : ج 8 ص 61 ، إثبات الوصيّة : ص 209.

مَصقَلَة بن هُبَيره

مَصقَلَة بن هُبَيره شيبانى، از ياران امام على عليه السلام و نماينده ابن عبّاس و حاكم اردشير درّه بود . بنا بر اين، كارگزارِ غير مستقيم امام عليه السلام بوده است. در سال 38 ق، هنگامى كه مِعقَل بن قيس ، بر شورشيان مرتد بنى ناجيه ، پيروز شد و آنها را به اسارت گرفت ، مَصقَله با پول بيت المال اسيران را خريد و آزاد كرد و بعد هم نتوانست پول آن را به بيت المال برگرداند. علاوه بر اين، او از اموال بيت المال به نزديكان و خويشاوندانش بذل و بخشش مى كرد و آنچه را هم بر عهده آنان بود ، مى بخشود. لذا، امام على عليه السلام او را فرا خواند و نسبت به دخل و تصرّف نامشروع در بيت المال مسلمانان و تلف كردن دارايى ها از او انتقاد كرد و فرمان داد تا اموالى را كه براى آزاد كردن اسيران از بيت المال برداشته است ، باز گردانَد . اين برخورد ، بر مَصقَله گران آمد؛ زيرا قبلاً داد و دهش هاى عثمان از بيت المال را ديده بود و گمان نمى كرد كه امام عليه السلام با او چنين شديد برخورد كند ؛ بلكه انتظار عفوِ امام عليه السلام را داشت ؛ امّا چون به آرزويش نرسيد ، فرار كرد و به معاويه پيوست. امام عليه السلام درباره او فرمود: «رفتارى آقامَنِشانه كرد و فرارى برده وار!» .
مَصقَله ، در حكومت معاويه . عهده دار مناصبى شد و زمانى كه معاويه خواست حِجر بن عدى را بُكشد، عليه او شهادت داد .

رجال الطوسى : ص 83 ش 831 ، دانش نامه اميرالمؤمنين : ج 12 ص 328 ـ 333.

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69604
صفحه از 680
پرینت  ارسال به