د ـ معاوية بن وَهَب
۱۱۵۴.الاُصول الستّة عشرـ به نقل از زيد نَرسى ـ: معاوية بن وَهْب بَجَلى را در موقف ديدم كه به دعا ايستاده است . كنجكاو شدم ببينم چه دعايى مى كند . ديدم حتّى يك كلمه براى خودش دعا نمى كند ؛ بلكه شنيدم يكايك مردان را از گوشه و كنار ، به نام برمى شمارد و برايشان دعا مى كند تا آن كه مردم [از عرفات ]كوچيدند.
گفتم : اى ابو القاسم ! خداوند ، تو را به صلاح بدارد ! رفتار عجيبى از تو ديدم!
گفت : پسرِ برادرم ! چه چيز از من ديدى كه تو را به تعجّب وا داشته است؟
گفتم : تا الآن ، تو را زيرِ نظر داشتم و ديدم براى خودت دعا نمى كنى . نمى دانم كدام يك عجيب تر است : محروم ساختن خود از دعا براى خودت در يك چنين موقفى ، يا توجّه تو به برادرانت و مقدّم داشتن آنان بر خود ، به طورى كه براى يكايك آنان در گوشه و كنار عالم ، دعا مى كنى؟!
گفت : اى پسرِ برادر ! زياد از اين كار تعجّب مكن . من از مولاى تو و مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى ، امام صادق عليه السلام كه به خدا سوگند ، بعد از پدرانش پيامبر خدا و امير مؤمنان و پدرانِ امامش ـ كه درود خدا بر ايشان باد ـ ، در زمان خودش سرور آسمانيان و سرورِ زمينيان و سرورِ همه گذشتگان از آغاز خلقت دنيا تا قيام قيامت بود ، شنيدم ـ و كَر باد دو گوش معاويه[ى بجلى] و كور باد دو چشم او و به شفاعت محمّد صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام نايل نگردد ، اگر دروغ بگويم ـ كه مى فرمايد : «هر كس در غياب برادرش براى او دعا كند ، فرشته اى از آسمانِ دنيا به او ندا مى دهد كه : «اى بنده خدا ! صد هزار مثل آنچه دعا كردى ، از آنِ تو باد !» و فرشته اى از آسمان دوم ندايش مى دهد كه : اى بنده خدا ! دويست هزار مثل آنچه دعا كردى ، از آنِ تو باد !» و به همين ترتيب ، از هر آسمانى ، دو برابر ندا مى آيد تا به آسمان هفتم برسد ، و فرشته اى به او ندا مى دهد كه : «اى بنده خدا ! هفتصد هزار مثل آنچه دعا كردى ، از آنِ تو باد!».
در اين هنگام ، خداوند به او ندا مى دهد كه : «اى بنده من ! منم خداى وسعت بخش و كريمى كه گنجينه هايم پايان نمى پذيرد و چيزى از رحمت من نمى كاهد ؛ بلكه رحمتم همه چيز را فراگرفته است . هزار هزار مثل آنچه دعا كردى ، از آنِ تو باد !».
پس ، اى برادرزاده! كدامين بهره بيشتر از اين بهره اى است كه من براى خودم برگزيدم؟