79
نهج الدّعا (ع-ف) ج2

۱۱۶۷.امام على عليه السلام :پيامبر خدا ... دستش را بر سينه ام مى نهاد و سپس مى گفت : «بار خدايا ! دلش را از دانش و فهم و روشنايى و بردبارى و حكمت ( / داورى) و ايمان ، مالامال گردان . به او دانش بياموز و نادانش قرار مده و آن را حافظ قرار ده و فراموشكارش مگردان».

۱۱۶۸.امام على عليه السلام :درد شديدى مرا گرفت . نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتم . مرا در جاى خود نشانيد و خود به نماز ايستاد و گوشه جامه اش را روى من انداخت . سپس فرمود : «بهبود يافتى ، اى پسر ابوطالب و ديگر ، مشكلى ندارى . من هيچ گاه چيزى از خدا نخواستم ، مگر اين كه مانند آن را براى تو نيز خواستم . هيچ گاه از خدا چيزى نخواستم ، مگر آن كه به من عطا فرمود ، جز آن كه به من گفته شد : بعد از تو ، پيامبرى نيست».

۱۱۶۹.امام على عليه السلام :بر پيامبر خدا در مسجد وارد شدم ، در حالى كه در يكى از اتاق هايش در محلّ نمازش نشسته بود . فرمود : «اى على ! ديشب ، در همين جا كه مى بينى ، شب را به نماز گذراندم و از پروردگار بلند مرتبه ام درخواست مى كردم . هر چه از پروردگارم خواستم ، مانند آن را براى تو نيز درخواست نمودم ، و هيچ چيز از او نخواستم ، مگر آن كه عطايم فرمود ، جز آن كه به من گفته شد : بعد از من ، پيامبرى نيست».

۱۱۷۰.تاريخ دمشقـ به نقل از عبد اللّه بن حارث ـ: به على بن ابى طالب عليه السلام گفتم : مرا از برترين مقام و منزلتت در نزد پيامبر خدا آگاه كن.
فرمود : «بله . يك بار من نزد او خوابيده بودم و ايشان ، نماز مى خواند . چون از نمازش فراغت يافت ، فرمود : اى على ! من هيچ خيرى از خداوند عز و جل نخواستم، مگر اين كه به سانِ آن را براى تو نيز درخواست كردم ، و از شرى به خدا پناه نبردم ، مگر اين كه از او خواستم تو را نيز از مانندِ آن ، در پناه خود درآورَد ».


نهج الدّعا (ع-ف) ج2
78

۱۱۶۷.عنه عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ... يَضَعُ يَدَهُ عَلى صَدري ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ املَأ قَلبَهُ عِلما وفَهما ونورا وحِلما وحُكما وإيمانا ، وعَلِّمهُ ولا تُجَهِّلهُ ، وأحفِظهُ ولا تُنسِهِ . ۱

۱۱۶۸.عنه عليه السلام :وَجِعتُ وَجَعا فَأَتَيتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ، فَأَقامَني ۲ في مَكانِهِ وقامَ يُصَلّي ، وألقى عَلَيَّ طَرَفَ ثَوبِهِ .
ثُمَّ قالَ : قَد بَرَأتَ يَابنَ أبي طالِبٍ لا بَأسَ عَلَيكَ ؛ ما سَأَلتُ اللّهَ شَيئا إلاّ سَأَلتُ لَكَ مِثلَهُ ، ولا سَأَلتُ اللّهَ شَيئا إلاّ أعطانيهِ ، غَيرَ أنَّهُ قيلَ لي : إنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدَكَ . ۳

۱۱۶۹.عنه عليه السلام :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي المَسجِدِ ـ وهُوَ في مُصَلّىً لَهُ في بَعضِ حُجَرِهِ ـ فَقالَ : يا عَلِيُّ ، بِتُّ لَيلَتي هذِهِ حَيثُ تَرى اُصَلّي وأسأَلُ رَبّي تَعالى ، فَما سَأَلتُ رَبّي شَيئا إلاّ سَأَلتُ لَكَ مِثلَهُ ، وما سَأَلتُ مِن شَيءٍ إلاّ أعطاني ، إلاّ أنَّهُ قيلَ لي : لا نَبِيَّ بَعدي . ۴

۱۱۷۰.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن الحارث :قُلتُ لِعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام : أخبِرني بِأَفضَلِ مَنزِلَتِكَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .
قالَ : نَعَم ، بَينا أنَا نائِمٌ عِندَهُ وهُوَ يُصَلّي ، فَلَمّا فَرَغَ مِن صَلاتِهِ قالَ :
يا عَلِيُّ ، ما سَأَلتُ مِنَ اللّهِ عز و جل مِنَ الخَيرِ شَيئا إلاّ سَأَلتُ لَكَ مِثلَهُ ، ومَا استَعَذتُ اللّهَ مِنَ الشَّرِّ إلاَّ استَعَذتُ لَكَ مِثلَهُ . ۵

1.الاعتقادات : ص ۱۲۱ ح ۴۵ عن سليم بن قيس وراجع كتاب سليم بن قيس : ج ۲ ص ۶۲۵ .

2.في المصادر الاُخرى : «فأنامني» .

3.المعجم الأوسط : ج ۸ ص ۴۷ ح ۷۹۱۷ ، خصائص أميرالمؤمنين للنسائي : ص ۲۶۳ ح ۱۴۷ ، المناقب لابن المغازلي : ص ۱۳۵ ح ۱۷۸ كلاهما نحوه ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۱۰ ح ۸۸۵۸ ، فرائد السمطين : ج ۱ ص ۲۲۱ ح ۱۷۲ كلّها عن عبد اللّه بن الحارث ، كنزالعمّال : ج ۱۳ ص ۱۷۰ ح ۳۶۵۱۳؛ المناقب للكوفي : ج ۱ ص ۵۱۷ ح ۴۴۵ عن عبد اللّه بن الحارث نحوه .

4.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۱۱ ح ۸۸۶۰ عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام وراجع أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۵۷ .

5.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۳۰۹ ح ۸۸۵۷ ، ذخائر العقبى : ص ۱۱۵ نحوه ، فرائد السمطين : ج ۱ ص ۲۱۸ ح ۱۶۹ ، كنزالعمّال : ج ۱۳ ص ۱۵۱ ح ۳۶۴۷۴ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (ع-ف) ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ سرخه ای، احسان؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 84586
صفحه از 680
پرینت  ارسال به