۱۱۴.البداية و النهايةـ به نقل از عُبَيد بن عُمَيرـ: لقمان به پسرش گفت: «... اى پسرم! در مجلسى كه خدا در آن ياد نمى شود، ننشين؛ زيرا اگر تو عالم باشى، علمت تو را سودى نمى رسانَد و اگر كودن باشى،[اهل آن مجلس ]بر كودنىِ تو مى افزايد، و اگر خداوند بعد از آن، با سخطش با آنان رفتار كند، تو را هم در بر گيرد.
۱۱۵.الزهد ، ابن مباركـ به نقل از ابن ابى مُلَيكه ـ: لقمان همواره مى گفت: «خدايا! يارانِ مرا از غافلان قرار مده؛ آنان كه هر گاه يادت كنم، يارى ام نكنند و هر گاه فراموشت كنم، [تو را] به يادم نياورم و هر گاه فرمان دهم، اطاعتم نكنند و هر گاه ساكت شوم، اندوهگينم سازند».
5 / 11
ياد مرگ
۱۱۶.إرشاد القلوب:در سفارش لقمان به پسرش است كه گفت: «... مرگ را همواره پيش چشم خود قرار بده و خود را در پيشگاه پروردگارت حاضر بدان، و با عمل خود، شهادت اعضا و جوارحت را نمايان ساز تا فرشتگان موكّل، از آنها و از پروردگارت ـ كه شاهد بر توست ـ حيا كنند».
۱۱۷.إحياء علوم الدين:لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! امرى هست كه نمى دانى كِى تو را در مى يابد؛ [يعنى مرگ]، پس پيش از آن كه ناگهان به سراغت آيد، خود را مهيّا ساز».