149
حکمت نامه لقمان

۲۱۱.كتاب العقل و فضله، ابن ابى الدنياـ به نقل از وهب بن منبّه ـ: در حكمت لقمان ، مكتوب است كه به پسرش گفت: «اى پسرم! زبان در حسد است . مراقب باش تا از زبانت چيزى در نيايد كه تن را نابود و پروردگار عز و جل را بر تو خشمگين كند» .

۲۱۲.إرشاد القلوب :روايت شده كه : لقمان ، داوود عليه السلام را ديد كه زره مى سازد. خواست از او سؤال كند [كه چيست]؛ ولى خاموش ماند تا وقتى كه داوود عليه السلام زره را پوشيد . لقمان ، وضعيت زره را بدون پرسش فهميد .
و لقمان عليه السلام گفت: «هر كس بسيار بگويد ، بسيار اشتباه مى كند و هر كس اشتباهش بسيار شود ، بيهوده گويى اش بسيار مى گردد و هر كس بسيار بيهوده گو باشد ، دروغش زياد مى شود و هر كس زياد دروغ گويد ، گناهانش بسيار مى گردد و هر كس گناهانش بسيار باشد ، سزاوار آتش جهنّم است. خداوند زبان را به خاطر زيانِ بسيارش، با چهار لنگه در ، باز داشته است: دو لب انسان ، دو لنگه و دندان هاى [بالا و پايين ]انسان نيز دو لنگه اند» .

۲۱۳.إرشاد القلوب :از سفارش لقمان عليه السلام به پسرش است كه گفت : « ... چيزى را كه نمى دانى، نگو».

۲۱۴.حلية الاولياءـ به نقل از كعب ـ: لقمان به پسرش گفت: «پسرم! كم سخن باش تا عاقل باشى و پُر سخن نباش كه جاهل مى شوى. اگر آب دهانت بر سينه ات جارى شود (حرفت را بخورى) و زبان را از چيزى كه به تو مربوط نيست ، بازدارى، براى تو زيباتر و بهتر است از اين كه در ميان گروهى بنشينى و درباره چيزى كه به تو مربوط نيست ، سخن بگويى».

۲۱۵.امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «پسرم! اگر گمان كردى كه سخن، نقره است، پس [بدان كه ]سكوت، طلاست». ۱

1.علاّمه مجلسى در شرح اين حديث گفته است : حديث دلالت مى كند بر اين كه خاموشى، به زِ سخن گفتن است. گويا منظور اين است كه غالبا چنين است ، و گرنه ، ظاهرا سخن گفتن در خيلى جاها از خاموشى بهتر است . حتى در جايى كه اظهار اصول و فروع دين و امر به معروف و نهى از منكر لازم است ، سكوت حرام و سخن گفتن واجب است . سخن گفتن در پند و اندرز ، راه نمايىِ مردم به مصالحشان ، نشر علوم دينى ، شفاعت براى انجام كار مؤمنان ، برآوردن نياز آنان و امثال اين امور ، مستحب است . بنابر اين ، اين قبيل احاديث ، مربوط به غير موارد ياد شده است يا مربوط به احوال عموم مردم مى شود كه سخن آنان ، غالبا نامربوط است ، يا اين كه اين احاديث ، مخصوص امور مباح است . در «كتاب العقل» گذشت كه هشام از اميرمؤمنان نقل كرده كه ايشان همواره مى فرموده : «از نشانه هاى عاقل ، داشتن سه چيز است : پاسخ دادن به سؤال ، سخن گفتن در هنگام ناتوانىِ ديگران از گفتار، و راه نمايى به رأى و نظرى كه صلاح خانواده اش در آن است ». (بحارالأنوار: ج ۷۱ ص ۲۹۷).


حکمت نامه لقمان
148

۲۱۱.كتاب العقل وفضله عن وهب بن مُنَبِّه :في حِكمَةِ لُقمانَ عليه السلام مَكتوبٌ أنَّهُ قالَ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إنَّ اللِّسانَ هُوَ بابُ الحَسَدِ فَاحذَر أن يَخرُجَ مِن لِسانِكَ ما يُهلِكُ جَسَدَكَ ، ويُسخِطُ عَلَيكَ رَبَّكَ عَزَّ وجَلَّ . ۱

۲۱۲.إرشاد القلوب :رُوِيَ أنَّ لُقمانَ رَأى داوُدَ عليه السلام يَعمَلُ الزَّرَدَ ، فَأَرادَ أن يَسأَلَهُ ثُمَّ سَكَتَ ، فَلَمّا لَبِسَها داوُدُ عليه السلام عَرَفَ لُقمانُ حالَها بِغَير سُؤالٍ .
وقالَ : مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ سَقَطُهُ ، ومَن كَثُرَ سَقَطُهُ كَثُرَ لَغوُهُ ، ومَن كَثُرَ لَغوُهُ كَثُرَ كَذِبُهُ ، ومَن كَثُرَ كَذِبُهُ كَثُرَت ذُنوبُهُ ، ومَن كَثُرَت ذُنوبُهُ فَالنّارُ أولى بِهِ ، وقَد حَجَبَ اللّهُ اللِّسانَ بِأَربَعِ مَصاريعَ لِكَثرَةِ ضَرَرِهِ ؛ الشَّفَتانِ مِصراعانِ ۲ ، وَالأَسنانِ مِصراعانِ . ۳

۲۱۳.إرشاد القلوب :مِن وَصِيَّةِ لُقمانَ عليه السلام لاِبنِهِ ، قالَ : ... ولا تَقُل ما لَم تَعلَم . ۴

۲۱۴.حلية الأولياء عن كعب :قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، كَن أخرَسَ عاقِلاً ، ولا تَكُن نَطوقا جاهِلاً ، ولَأَن يَسيلَ لُعابُكَ عَلى صَدرِكَ وأنتَ كافُّ اللِّسانِ عَمّا لا يَعنيكَ أجمَلُ بِكَ وأحسَنُ مِن أن تَجلِسَ إلى قَومٍ فَتَنطِقَ بِما لا يَعنيكَ . ۵

۲۱۵.الإمام الصادق عليه السلام :قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إن كُنتَ زَعَمتَ أنَّ الكَلامَ مِن فِضَّةٍ ، فَإِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبٍ ۶ . ۷

1.العقل وفضله لابن أبي الدنيا : ص ۳۶ ح ۹۹ ، الحلم لابن أبي الدنيا : ص ۶۵ ح ۹۵ .

2.في المصدر : «مصرعان» في الموضعين ، والصواب ما أثبتناه .

3.إرشاد القلوب : ص ۱۰۴ .

4.إرشاد القلوب : ص ۷۳ .

5.حلية الاولياء : ج ۶ ص ۶ .

6.قال العلاّمة المجلسي قدس سره فى تبيين الحديث : «يدل على أن السكوت أفضل من الكلام ، وكأنه مَبنيّ على الغالب وإلاّ فظاهر أنّ الكلام خير من السكوت في كثير من الموارد ، بل يجب الكلام ويحرم السكوت عند إظهار اصول الدين وفروعه ، والأمر بالمعروف والنهي عن المنكر ، ويستحب في المواعظ والنصايح ، وإرشاد الناس إلى مصالحهم وترويج العلوم الدينية ، والشفاعة للمؤمنين ، وقضاء حوائجهم وأمثال ذلك، فتلك الأخبار مخصوصة بغير تلك الموارد أو بأحوال عامّة الخلق ، فإنّ غالب كلامهم إنما هو فيما لا يعنيهم ، أو هو مقصور على المباحات وقد مرّ في كتاب العقل في حديث هشام أنّ أمير المؤمنين عليه السلام كان يقول : «إنّ من علامة العاقل أن يكون فيه ثلاث خصال يجيب إذا سئل ، وينطق إذا عجز القوم عن الكلام ، ويشير بالرأي فيه» (بحار الأنوار : ج ۷۱ ص ۲۹۷) .

7.الكافي : ج ۲ ص ۱۱۴ ح ۶ ، بحار الأنوار : ج ۷۱ ص ۲۹۷ ح ۷۰ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه لقمان
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی؛ آریانی، جعفر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 79000
صفحه از 328
پرینت  ارسال به