47
حکمت نامه لقمان

2 / 5

آرام گام برداشتن و آهسته سخن گفتن

قرآن

«و در راه رفتنِ خود ، ميانه رو باش . و صدايت را آهسته ساز، كه بدترينِ آوازها بانگ خران است» .

حديث

۱۷.تفسير القمى :سخن خدا : «و در راه رفتنِ خود ، ميانه رو باش» يعنى: شتاب نكن. «و صدايت را آهسته ساز» يعنى: آن را بالا نبر «كه بدترينِ آوازها بانگ خران است» .

۱۸.الكافىـ به نقل از ابو بكر حَضرَمى ـ: از امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداوند عز و جل پرسيدم : «و در راه رفتنِ خود ، ميانه رو باش» .
فرمود : «[منظور ،] عطسه زشت است» .

۱۹.مجمع البيان:«و در راه رفتنِ خود ، ميانه رو باش» ؛ يعنى : راه رفتنت را ميانه و همچون راه رفتن در حالت آرامش و وقار قرار ده ، مانند اين سخن خدا : «كسانى كه روى زمين ، به نرمى گام بر مى دارند» .
قَتاده مى گويد: معناى آن چنين است: در راه رفتنت ، فروتن باش .
سعيد بن جُبَير مى گويد : در راه رفتنت ، فريبكارى نكن .
«و صدايت را آهسته ساز» ؛ يعنى : هر گاه پروردگارت را خواندى و مناجات نمودى، صدايت را كوتاه كن .
و گفته شده كه يعنى : فرياد نزن، و صدايت را فرو ببَر و آن را بلند و كشيده نكن .
«كه بدترينِ آوازها بانگ خران است» از قَتاده نقل شده كه يعنى : زشت ترينِ صداها آواز درازگوش است كه آغاز آن عرعر ، نفس بلند براى عرعر و پايان آن ، نفس فرو بردن براى عرعر است . گفته مى شود: وجه منكر ؛ يعنى صورت زشت . لقمان عليه السلام پسرش را به ميانه روى در گام برداشتن و سخن گفتن ، امر كرد .
و از زيد بن على روايت شده كه گفت: منظور، در آوردنِ صداى اُلاغ توسّط مردم است و آنها [كه چنين صداهايى از خود در مى آورند] نادان ها هستند كه خداوند به اُلاغ ، تشبيهشان كرده ، چنان كه در آيه ديگرى آنان را به چارپايان تشبيه فرموده است : «آنان مانند چارپايان اند» .
و از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: «[منظور از آن ،] عطسه بلند و زشت است، و مرد ، صدايش را براى سخن گفتن ، به زشتى بلند مى كند، مگر آن [هنگامى] كه دعا كند يا قرآن بخواند» .


حکمت نامه لقمان
46

2 / 5

القَصدُ فِي المَشيِ وغَضُّ الصَّوتِ

الكتاب :

«وَ اقْصِدْ فِى مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَ تِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» . ۱

الحديث :

۱۷.تفسير القمي :قَولُهُ: « وَ اقْصِدْ فِى مَشْيِكَ » أي: لا تَعجَل. « وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ » أي: لا تَرفَعهُ « إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَ تِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ » . ۲

۱۸.الكافي عن أبيبكر الحضرمي :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّه عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ : « إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَ تِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ » قالَ : العَطسَةُ القَبيحَةُ ۳ .

۱۹.مجمع البيان :«وَ اقْصِدْ فِى مَشْيِكَ» أي : اِجعَل في مَشيِكَ قَصداً مُستَوِياً عَلى وَجهِ السُّكونِ وَالوَقارِ، كَقَولِهِ «الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا»۴ . قالَ قَتادَةُ . مَعناهُ : تَواضَع في مَشيِكَ . وقالَ سَعيدُ بنُ جُبَيرٍ : ولا تَختُل في مَشيِكَ . «وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ» أي : اُنقُص مِن صَوتِكَ إذا دَعَوتَ وناجَيتَ رَبَّكَ، عَن عَطا .
وقيلَ : لا تَجهَر كُلَّ الجَهرِ، وَاخفِض صَوتَكَ ولا تَرفَعهُ مُطاوِلاً بِهِ .
«إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَ تِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» أي : أقبَحُ الأَصواتِ صَوتُ الحَميرِ، أوَّلُهُ زَفيرٌ وآخِرُهُ شَهيقٌ، عَن قَتادَةَ . يُقالُ : وَجهٌ مُنكَرٌ أي : قَبيحٌ . أمَرَ لُقمانُ ابنَهُ بِالاِقتِصادِ فِي المَشيِ وَالنُّطقِ .
ورُوِيَ عَن زَيدِ بنِ عَلِيٍّ أنَّهُ قالَ : أرادَ صَوتَ الحَميرِ مِنَ النّاسِ، وهُمُ الجُهّالُ، شَبَّهَهُم بِالحَميرِ كَما شَبَّهَهُم بِالأَنعامِ في قَولِهِ : «أُوْلَئِكَ كَالأَْنْعَـمِ» . ۵
ورُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّه عليه السلام قالَ : هِيَ العَطسَةُ المُرتَفِعَةُ القَبيحَةُ، وَالرَّجُلُ يَرفَعُ صَوتَهُ بِالحَديثِ رَفعاً قَبيحا، إلاّ أن يَكونَ داعِياً، أو يَقرَأَ القُرآنَ . ۶

1.لقمان : ۱۹ .

2.تفسير القمي : ج ۲ ص ۱۶۵ ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۴۰۹ ح ۱ .

3.الكافي : ج ۲ ص ۶۵۶ ح ۲۱ .

4.الفرقان : ۶۳.

5.الأعراف : ۱۷۹.

6.تفسير مجمع البيان : ج ۸ ص ۵۰۰ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه لقمان
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی؛ آریانی، جعفر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 72146
صفحه از 328
پرینت  ارسال به