13
مجله محدث شماره دهم


table






style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#dae6e7>




style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#aaaaaa
background=/uploads/IMAGES/mohaddeth/te.jpg>


معاونت فرهنگي و
ارتباطات م
ؤسسه


style="MARGIN-TOP: 0px; MARGIN-BOTTOM: 0px; LINE-HEIGHT: 15px"> 


cellPadding=0 width="100%" border=1>



style="margin:0 8px; line-height:30px">

دراسات في مشيخة الفقيه


style="margin:0 8px; line-height:30px">

خطابه غدیر در آینه اسناد


style="margin:0 8px; line-height:30px">

بیست مجلس پیرامون عهدنامه مالک
اشتر


style="margin:0 8px; line-height:30px">

نهج البلاغه في دائرة التشکیک


style="margin:0 8px; line-height:30px">

الحدیث النبوی فی روایات
الأئمة(ع) من خلال الکتب الأربعة


style="MARGIN-TOP: 0px; MARGIN-BOTTOM: 0px; LINE-HEIGHT: 15px"> 


cellPadding=0 width="100%" border=1>






کتاب‌نامه روایی






(تازه
هاي كتاب خانه تخصصي حديث)






«دراسات في مشیخة الفقیه»،

ابراهیم
الشبوط، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1427 ق، 656 ص.




این مجموعه بررسی مستندات حدیثی مرحوم شیخ صدوق در کتاب معروف و مشهور
وی به نام «من لا یحضره الفقیه» است. مرحوم صدوق در مقدمه کتاب خود
یادآور شده که احادیث کتاب را با سند کامل از منبع معتبر ذکر کرده و به
همین دلیل در ابتدای هر حدیث، سلسله سند آن را نیز آورده است؛ ولی کسی
که این کتاب را مورد مطالعه و استفاده قرار می‌دهد و قصد استناد به
احادیث آن را دارد باید متوجه باشد که این سندها، سندهای صدوق نیست
بلکه سندهای کتابی است که صدوق از آن نقل کرده، به همین علت در آخر
کتاب «فقیه»، مرحوم صدوق سلسله سندهای خود را به نام مشیخه ذکر نموده
که به  مشیخه فقیه معروف است.




مصنف در این مجموعه به معرفی و نقد تحلیلی این مشیخه پرداخته است.



 


 





«خطابه غدیر در آینه اسناد»
،
محمدباقر
انصاری، قم: دلیل ما، 1385، 106 ص.




این کتاب با مروری بر ماجرای غدیر و ذکر متن خطبه و ترجمه آن، بخشی را
به اسناد و منابع خطبه اختصاص داده و به پرسش‌هایی در این زمینه پاسخ
داده است. در ادامه این بخش با تفکیک و شماره‌بندی عبارات، خطابه،
مدارک و منابع هر قسمت را از منابع اسلامی ـ اعم از شیعه و سنّی ـ
آورده، تا علاوه بر دسترس قرار دادن منابع قوی برای بهره‌برداری
تحقیقی، برای مطالعه‌کننده نیز پشتوانه‌ای علمی در نقل این خطبه باشد.



 



 



 


 





«بیست مجلس پیرامون عهدنامه مالک اشتر»
،
آیة الله استادی، قم: مؤلف، 1386، 320 ص.




این اثر حاصل سخنرانی‌های آیة الله استادی در یک ماه رمضان در مدرسه
امیرالمؤمنین(ع) در شهر مقدس قم است، که با حضور جمعی از طلاب و فضلای
حوزه علمیه و طبقات مختلف مردم در باب عهدنامه امیرمؤمنان(ع) به مالک
اشتر ایراد شده. ایشان قبل از شرح عهدنامه در پنج جلسه مباحث سودمندی
درباره شخصیت سید
رضی، عظمت نهج البلاغه، شخصیت مالک اشتر، شخصیت محمد بن ابی بکر و سند
عهدنامه را ارائه نموده و در پایان کتاب چهار سخنرانی در خصوص مظلومیت،
عدالت، شهادت و وصایای امیرمؤمنان(ع) قرار داده است.




«تمام نهج البلاغه (لنسخة المسندة)»، تحقیق و تتمیم و تنسیق: السید
صادق الموسوی، راجعه و صحح نصوصه: الدکتور فرید السید، بیروت: مؤسسة
الأعلمی، 1426 ق، 7 ج.




در این مجموعه تلاش مؤلف بر گردآوری سخنان، خطبه‌ها و کلمات قصاری بوده
که به زعم وی مکمل نهج‌البلاغه است. وی این موارد را از بین کتاب‌های
سیره و مغازی و کتاب‌های تاریخی و نسخ متعدد نهج البلاغه در کشورهای
مختلف گردآوری نموده و به ترتیب نهج البلاغه سید رضی(ره) به آن افزوده
است. این تحقیق را نخستین بار در ایران در یک مجلد، انتشارات انصاریان
به زیور طبع آراسته و هم اکنون این کتاب در هفت مجلد به صورت مستند و
با ذکر اسانید روات احادیث در بیروت منتشر شده که استفاده از مصادر و
پی بردن به تراجم راویان و اسناد نهج البلاغه را برای محققان سهل نموده
است.




نکته قابل توجهی که این محقق به آن اشاره دارد، عدم تداخل موارد
گردآوری شده با مستدرکات و حواشی محققان و شرح‌های نهج البلاغه است. وی
این موارد را بابی جدید برای محققان می‌داند تا آنها نیز درصدد پی‌گیری
و تفحص بیشتر مستندات نهج البلاغه باشند.


 





«نهج البلاغه في دائرة التشکیک»
، الشیخ
یوسف علی سبیتی، بیروت: دار الهادی، 1427 ق، 352 ص.




مطالب این کتاب پاسخی است به شبهات کسانی که درباره نسبت مطالب نهج
البلاغه به مولا علی(ع) ایجاد شک و شبهه نموده‌اند. در واقع آنچه بیشتر
توجه نگارنده را جلب کرده شبهاتی است که ابن حجر عسقلانی در «لسان
المیزان»، ذهبی در «میزان الاعتدال»، ابن ابی الحدید در «شرح نهج
البلاغه» و ابن خلکان در «تاریخ» خود القا کرده‌اند.




دلیل شبهه‌گران چند مطلب است: اولاً سخنانی که درباره زنان به
امیرمؤمنان(ع) نسبت داده می‌شود شایسته این بزرگوار نیست، ثانیاً در
نهج البلاغه مباحثی فلسفی وجود دارد که صدور و اظهارش در آن برهه در
جزیرة العرب محال بوده، ثالثاً اخباری غیبی در این سخنان هست که مشککان
در علم مولی به مغیبات، شک داشته و دارند، و حتی بعضی مانند ابن خلکان
هنگام بررسی شرح حال سید رضی(ره) این مجموعه را به برادر وی منسوب
می‌دانند نه خود وی.




نگارنده با استناد به کتب تاریخی و مناقب و تراجم و رجال در این کتاب
در حدّ توان خود به این شبهات پاسخ داده و ادلّه هر کدام را با
مستنداتش ذکر نموده است.


 






«الحدیث النبوی فی روایات
الأئمة(ع) من خلال
الکتب الأربعة»
،
دکتور خُضر محمد نبها، بیروت: دار المحجة البیضاء،
1427 ق، 496 ص.




قصد مؤلف در این اثر گردآوری احادیثی از رسول خدا(ص) است که از طریق
یکی از ائمه معصومان(ع) و غالباً امام صادق(ع) در کتب اربعه «کافی»،
«فقیه»، «تهذیب» و «استبصار» آمده است. بیشتر این احادیث از کتاب شریف
«کافی» و طبق ابواب این کتاب مرتب شده که به تقسیمی کلّی شامل آداب و
احکام می‌شود. ثمره این گردآوری، تمیز و جداسازی احادیثی است که مرسل
یا مرفوع هستند از احادیث مسندی که غالباً از زبان امام علی(ع) نقل
می‌شود، و در نهایت احادیثی که تکلیف مشخصی در مؤلفات شیعه ندارند تا
حدودی معلوم می‌گردد.




ساماندهی کتاب در سی و چهار باب صورت گرفته که با کتاب العقل والجهل
شروع و به کتاب الدیات ختم می‌شود. مؤلف در آخر کتاب نیز دو نوع فهرست
آورده که یکی فهرست عناوین کتاب است و دیگری اسماء ائمه(ع) با شماره
حدیث




مجله محدث شماره دهم
12


table








style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#dae6e7>




style="BORDER-RIGHT: 1px solid; BORDER-TOP: 1px solid; BORDER-LEFT: 1px solid; BORDER-BOTTOM: 1px solid"
borderColor=#aaaaaa
background=/uploads/IMAGES/mohaddeth/te.jpg>


معاونت فرهنگي و
ارتباطات م
ؤسسه


style="MARGIN-TOP: 0px; MARGIN-BOTTOM: 0px; LINE-HEIGHT: 15px"> 


cellPadding=0 width="100%" border=1>






حديث چه تأثيرى بر مثل‌هاى فارسى نهاده است؟




معانى و مفاهيم احاديث، همچون قرآن كريم، از آغاز ظهور اسلام تاكنون در
زمينه‏هاى گوناگون حيات فردى و اجتماعى انسانها تأثير پنهان و آشكار
نهاده است؛ به‏گونه‏اى كه نمى‏توان جنبه‏اى از زندگانى مسلمانان را ياد
كرد كه حديث و مفاهيم والاى آن به‏ صورت مستقيم يا غير مستقيم در آن
تأثير نگذاشته باشد. يكى از اين جنبه‏ها تأثير حديث بر مثل‌هاى پارسى
است. در اين بخش با نمونه‏هايى از اين تأثيرگذارى آشنا مى‏شويم.




1. آب دريا را اگر نتوان كشيد




 
هم
به قدر تشنگى بايد چشيد
[1]




نظير سخن پيامبر(ص) :




مالايُدرَكُ كُلُّهُ لايُترَكُ كُلُّهُ
[2]؛




چيزى كه همه‏اش را نمى‏توان به دست آورد، همه‏اش را نمى‏توان رها كرد .




2 . آنجا (چيزى) كه عيان است، چه حاجت به بيان است؟




نظير سخن امام على(ع):




لِسانُ الحالِ أصدَقُ مِن لِسانِ المَقالِ
[3]؛




زبان حال، راستگوتر از زبان گفتار است.




3 . حرف حق، تلخ است.




برگرفته از سخن پيامبر(ص):




يا أباذَرّ! الحَقُّ ثَقيلٌ مُرٌّ
[4]؛




اى اباذر! حق، سنگين و تلخ است.




4 . بد مكن كه بد افتى، چَه مَكَن كه خود افتى.




يا : چاه مَكَن بهر كسى ، اول خودت، دوم كسى.




نظير سخن امام على(ع):




مَن حَفَرَ بِئراً لأخيهِ وَقَعَ فِيها
[5]؛




هركه براى برادرش چاهى بكند ، خود در آن مى‏افتد.




5 . بيگانه اگر وفا كند، خويشِ من است.




نظير سخن امام على(ع):




گر خويش جفا كند، بدانديش من است




رُبَّ بَعيدٍ أقرَبُ مِن قَريبٍ ورُبَّ قَريبٍ أبعَدُ مِن بَعيدٍ
[6]




بسا دورى كه از نزديك ، نزديك‏تر است و بسا نزديكى كه از دور، دورتر
.




6. جواب احمقان (ابلهان) خاموشى است
.




نظير سخن امام علی(ع):




اَلسُّكوتُ عَلَى الأحمَقِ أفضَلُ مِن جوابِهِ
[7]؛




سكوت در برابر احمق، بهتر از جواب دادن به اوست.




7 . جوينده يابنده است.




نظير سخن امام على(ع):




مَن طَلَب شَيئاً نالَهُ أو بَعضَهُ
[8]؛




هركس چيزى را بجويد، به همه‏اش يا بخشى از آن مى‏رسد.




8 . چو اِستاده‏اى دست افتاده گير.




نظير سخن امام على(ع):




إرحَم مَن دُونَكَ يَرحَمكَ مَن فَوقَكَ
[9]؛




به فرودستت رحم كن تا فرادستت به تو رحم كند.




9. چون كه با كودك سر و كارت‏ فتاد




 
پـس
زبان كـودكـى بايـد گشـاد
[10]




نظير سخن امام علی(ع):




مَن كانَ عِندَهُ صَبيٌّ فَليَتَصابَ لَهُ؛
[11]




هركس كودكى دارد، بايد با او كودكانه رفتار كند.




10 . حسود هرگز نياسود.




نظير سخن امام صادق(ع):




لا راحةَ لِحَسودٍ
[12]؛




حسود را آسايشى نباشد.




11 . خار را در چشم ديگران مى‏بيند و شاه‌تير را در چشم خود نمى‏بيند.




برگرفته از سخن پيامبر(ص):




تُبصِرُ القَذاةَ في عَين أخيكَ وتَنسي الجَذَلَ في عَينكَ
[13]؛




خار را در چشم برادرت مى‏بينى و تنه درخت را در چشم خود نمى‏بينى.




12. سرِ مرد برود، قولش نمى‏رود.




نظير سخن امام على(ع):




الكَريمُ إذا وَعدَ وَفى
[14]؛




انسان بزرگوار وقتى وعده‏اى مى‏دهد، وفا مى‏كند.




13. عاقل، دو بار فريب نمى‏خورد.




نظير سخن امام صادق(ع):




لايُلسَعُ العاقِلُ مِن جُحرٍ مَرَّتَينِ
[15]؛




خردمند از يک سوراخ دو بار گزيده نمى‏شود.




14 . همسايه را بپرس، خانه را بخر.




برگرفته از سخن امام على(ع):




سَل ... عَنِ الجارِ قَبلَ الدّارِ
[16]؛




پيش از خريد خانه، درباره همسايه پرسش كن .




15. شنيدن كى بود مانند ديدن.




نظير سخن امام على(ع):




لَيس العَيانُ كَالخَبَرِ
[17]؛




مشاهده، مانند [شنيدن] خبر نيست.




16 . هر چيزى نُوَش خوب است، دوست كهنه‏اش.




نظير سخن امام على(ع):




اِختَر مِن كُلِّ شَى‏ءٍ جَديدَهُ و مِن الإخوانِ أقدَمَهُم
[18]؛




از هرچيزى جديدش را انتخاب كن و از دوستان، قديمى‏اش.




17. «اول ما خلق اللّه‏» اش عيب دارد.




برگرفته از سخن پيامبر(ص):




أوّلُ ما خَلَقَ اللّه‏ُ العقلُ
[19]؛




اولين چيزى كه خداوند آفريد، عقل است.




18 . دوستى خاله خرسه.




نظير سخن امام سجاد(ع):




إيّاك ومُصاحَبَةَ الأحمَقِ فَإنَّهُ يُريدُ أن يَنفَعَكَ فَيَضُرُّكَ
[20]؛




زنهار از دوستى نادان كه وى خواهد تو را سودى رساند ، اما زيانت
مى‏رساند.




19 . آرزو مگر با مردن تمام شود.




نظير سخن امام على(ع):




الآجالُ تَقطَعُ الآمالَ
[21]؛




مرگ‌ها رشته آرزوها را مى‏بُرند.




20 . كار نيكو كردن از پر كردن است.




نظير سخن امام سجّاد(ع):




إنّي أحِبُّ أن أدومَ عَلَى العَمَلِ وإن قَلَّ
[22]؛




دوست دارم بر كار مداومت داشته باشم اگر چه اندك باشد.




21 . چرا عاقل كند كارى كه باز آرد (بار آرد) پشيمانى.




نظير سخن امام على(ع):




إيّاكَ وما يُعتَذَرُ مِنهُ
[23]؛




مبادا كارى انجام دهى كه به عذر خواهى روى آورى.




22. نابرده رنج، گنج ميسر نمى‏شود




مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد




[24]




نظير سخن امام على(ع):




بِاحتِمالِ المُؤَنِ يَجِبُ السُّؤدَدُ
[25]؛




با تحمل رنج‌ها سرورى به دست آيد.




23 . زبان سرخ، سر سبز مى‏دهد بر باد.
[26]




نظير سخن امام على(ع):




رُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً وجَلَبَت نِقمَةً
[27]؛




بسا سخنى كه نعمتى را ربود و بلايى را رساند




24. رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود.
[28]




نظير سخن امام علی(ع):




قَليلٌ تَدومُ عَلَيه أرجى مِن كَثيرٍ مَملولٍ
[29]؛




اندكى كه استمرار يابد بهتر است از بسيارى است كه از آن به ستوه آيى
.




25. هركه را شرم نيست ايمان نيست
.




برگرفته از سخن پيامبر(ص):




مَن لاحَياءَ له فَلا إيمانَ لَهُ
[30]؛




كسى كه حيا ندارد ايمان ندارد
.




26. هرگز به نكويى نرسد مرد سبكسار
[31].




نظير سخن امام على(ع):




مَن هانَت عَلَيه نَفسُهُ فَلا تَرجُ خَيرَهُ
[32]؛




كسى كه خود را سبک مى‏شمرد به خير او اميد مدار
.




27. صبر تلخ است وليكن برِ شيرين دارد
.




نظير سخن امام على(ع):




مِرارةُ الصَّبرِ تُذهِبُها حَلاوَةُ الظَّفَرِ
[33]؛




تلخى صبر را شيرينى كاميابى مى‏برد.




28 . آدم بايد پايش را قدر گليمش دراز كند.




نظير سخن امام على(ع):




أفضَلُ الأدبِ أن يَقِفَ الإنسانُ عِندَ حَدِّهِ
[34]؛




ادب برتر به اين است كه انسان به حدّ خويش واقف باشد.




29 . يك لحظه نادانى، يک عمر پشيمانى.




نظير سخن امام على(ع):




كَم مِن شَهوةِ ساعَةٍ أورَثَت حُزناً طَويلاً
[35]؛




اى بسا ساعتى خواهش كه اندوهى دراز را در پى دارد.




30 . اين رشته سر دراز دارد.




نظير سخن امام على(ع):




الحَديثُ طويلٌ والكَلامُ كَثيرٌ
[36]؛




داستان دراز است و سخن بسيار.




31 . كم بخور، هميشه بخور.




نظير سخن امام على(ع):




رُبَّ اَكلَةٍ تَمنَعُ أكلاتٍ
[37]؛




چه بسا لقمه‏اى كه از لقمه‏هاى فراوان محروم مى‏كند.




32 . كاچى بهتر از هيچى است.




نظير سخن امام على(ع):




لاتَستَحِ مِن اِعطاءِ القَليلِ فَإنَّ الحِرمانَ أقلُّ مِنهُ
[38]؛




از بخشش اندک، شرم مدار كه محروم كردن، از آن كمتر است.




33 . دِرَم‏داران عالم را كرم نيست . كرم داران عالم را درم نيست.
[39]




نظير سخن امام على(ع):




النّاسُ رَجُلانِ : جوادٌ لايَجِدُ وواجِدٌ لايَسعَفُ
[40]؛




مردم دو گونه‏اند : بخشنده‏اى تهى‏دست، و توانمندى كه نياز كسى را
برنمى‏آورد.












[1]
.
اين بيت به مولوى نسبت داده شده است و از ابيات معروف در زبان
فارسى است اما ضبط صحيح آن چنين است:




آب جيحون را اگر نتوان كشيد




هم ز قدر تشنگى نتوان بريد







[2]
.
«عوالي اللآلى»، ج 4، ص 58.







[3]
.
«غرر الحكم و درر الكلم»، ح 7636.



 [4].
«بحار الأنوار»، ج 74 ، ص 82.







[5]
.
«تحف العقول»، ص 88.







[6]
.
«بحار الأنوار»، ج 71، ص 195.







[7]
.
«غرر الحکم و درر الکلم»، ح 1160.







[8]
.
«نهج البلاغه»، حکمت 386.







[9]
.
«غرر الحکم و درر الکلم»، ح 2422.







[10]
.
احتمالاً برداشت یا تصحیفی از این بیت مولوی است:




چونک با کودک سر و کارم فتاد




هم زبان کودکان باید گشاد







[11]
.
«من لا یحضره الفقیه»، ج 3، ص 482.







[12]
.
«الخصال»، ص 169.







[13]
.
«کشف الخفاء و نزیل الألباس»، ج 1، ص 296.







[14]
.
«عیون الحکم و المواعظ»، ح 339.







[15]
.
«الکافی»، ج 2، ص 241.







[16]
.
«الکافی»، ج 8، ص 24.







[17]
.
«غرر الحکم و درر الکلم»، ح 7461.







[18]
.
«غرر الحکم و درر الکلم»، ح 2461.







[19]
.
«بحار الأنوار»، ج 1، ص 97.







[20]
.
«وسائل الشیعه»، ج 12، ص 32.







[21]
.
«عیون الحکم و المواعظ»، ح 897.







[22]
.
«تهذیب الأحکام»، ج 2، ص 15.







[23]
.
«نهج البلاغه»، حکمت 34.







[24]
.
سعدی.







[25]
.
«نهج البلاغه»، حکمت 224.







[26]
.
به پای شمع شنیدم زقیچی پولاد




زبان سرخ، سرِ سبز می‌دهد بر باد (دهلوی)







[27]
.
«نهج البلاغه»، حکمت 381.







[28]
.
رهرو آن نیست که گَه تند و گهی خسته رود




رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود(سعدی)







[29]
.
«نهج البلاغه»، حکمت 278.







[30]
.
«شرح نهج البلاغه»، ج 19، ص 47.







[31]
.
«کار سره و نیکو بدرنگ برآید».







[32]
.
«عیون الحکم والمواعظ»، ح 8466.







[33]
.
«غرر الحکم و درر الکلم»، ح 9797.







[34]
.
«عیون الحکم و المواعظ»، ح 2785.







[35]
.
«الکافی»، ج 2، ص 451.







[36]
.
«نهج البلاغه»، نامه 75.







[37]
.
«نهج البلاغه»،حکمت 71.







[38]
.
«نهج البلاغه»، حکمت 63.







[39]
.
احتمالاً برداشت یا تصحیفی است از این بیت سعدی:




کریمان را به دست اندر درم نیست




خداوندان نعمت را کرم نیست







[40]
.
«عیون الحکم و المواعظ»، ح 1228.




  • نام منبع :
    مجله محدث شماره دهم
    تاريخ انتشار :
    شهریور 1386
تعداد بازدید : 14384
صفحه از 16
پرینت  ارسال به