۴۴۲۸.مجمع البيان :ذُكِرَ في التفسيرِ أنّ مَولاهُ [يَعني لُقمانَ ]دَعاهُ فقالَ : اذبَحْ شاةً فَأْتِني بأطيَبِ مُضغَتَينِ مِنها ، فذَبَحَ شاةً و أتاهُ بالقَلبِ و اللِّسانِ ۱ ، فسَألَهُ عن ذلكَ فقالَ : إنّهُما أطيَبُ شيءٍ إذا طابا و أخبَثُ شيءٍ إذا خَبُثا . ۲
۴۴۲۹.لُقمانُ عليه السلامـ لابنِهِ و هُوَ يَعِظُهُ ـ: يا بُنَيَّ ، إن تَكُ في شَكٍّ مِن المَوتِ فارفَعْ عن نَفسِكَ النَّومَ و لَن تَستَطيعَ ذلكَ ، و إن كُنتَ في شَكٍّ مِن البَعثِ فادفَعْ عن نفسِكَ الانتِباهَ و لَن تَستَطيعَ ذلكَ ، فإنّكَ إذا فَكَّرتَ عَلِمتَ أنّ نفسَكَ بِيَدِ غَيرِكَ ، و إنّما النَّومُ بمَنزِلَةِ المَوتِ ، و إنّما اليَقَظَةُ بعدَ النَّومِ بمَنزِلَةِ البَعثِ بعدَ المَوتِ ......... .
يا بُنَيَّ ، لا تَقتَرِبْ فيَكونَ أبعَدَ لكَ ، و لا تَبعُدْ فتُهانَ ، كلُّ دابَّةٍ تُحِبُّ مِثلَها و ابنُ آدمَ لا يُحِبُّ مِثلَهُ! ۳ لا تَنشُرْ بِرَّكَ (بَزَّكَ) إلاّ عِند باغِيهِ ، و كما لَيس بينَ الكَبشِ و الذِّئبِ خُلّةٌ كذلكَ لَيس بينَ البارِّ و الفاجِرِ خُلّةٌ ، مَن يَقتَرِبْ مِن الرَّفْثِ (الزِّفْتِ) يَعلَقْ بهِ بَعضُهُ ، كذلكَ مَن يُشارِكِ الفاجِرَ يَتَعلَّمْ مِن طُرُقِهِ . مَن يُحِبَّ المِراءَ يُشتَمْ ، و مَن يَدخُلْ مَدخَلَ السَّوءِ يُتَّهَمْ ، و مَن يُقارِنْ قَرينَ السَّوءِ لا يَسلَمْ ، و مَن لا يَملِكْ لِسانَهُ يَندَمْ .
يا بُنيَّ ، صاحِبْ مِائةً و لا تُعادِ واحِدا ، يا بُنَيَّ إنّما هُو خَلاقُكَ و خُلقُكَ ؛ فخَلاقُكَ دِينُكَ ، و خُلقُكَ بَينَكَ و بينَ النّاسِ ، فلا تَبغَّضَنَّ إلَيهِم ، و تَعَلَّمْ ۴ مَحاسِنَ الأخلاقِ .
و يا بُنَيَّ ، كُن عَبدا للأخيارِ و لا تَكُن وَلَدا للأشرارِ . يا بُنيِّ ، علَيكَ بأداءِ الأمانَةِ تَسلَمْ دُنياكَ و آخِرتُكَ ، و كُن أمِينا فإنَّ اللّهَ تعالى لا يُحِبُّ الخائنينَ . يا بُنيَّ ، لا تُرِ النّاسَ أنّكَ تَخشَى اللّهَ و قَلبُكَ فاجِرٌ . ۵
۴۴۲۸.مجمع البيان :در تفسير آمده است كه خواجه لقمان او را صدا زد و گفت : گوسفندى ذبح كن و بهترين عضو آن را برايم بياور. لقمان گوسفندى سر بريد و دل و زبانش را براى خواجه اش برد. خواجه علّت را پرسيد. لقمان گفت : اين دو عضو هرگاه پاكيزه باشند، پاكيزه ترين چيزند و هرگاه ناپاك شوند، نا پاكترين چيز هستند.
۴۴۲۹.لقمان عليه السلامـ در اندرز به فرزند خود ـفرمود : فرزندم! اگر درباره مردن شك دارى، خواب را از خودت بردار، امّا بدان كه هرگز توان اين كار را ندارى و اگر درباره رستاخيز شك دارى، بيدار شدن از خواب را از خودت بردار؛ ليكن بدان كه هرگز نمى توانى چنين كنى. اگر بينديشى پى مى برى كه جان تو در اختيار غير توست و خواب در حقيقت به منزله مرگ است و بيدار شدن پس از خواب به منزله برانگيخته شدن پس از مرگ ......... .
فرزندم! نزديك مشو كه از تو دورتر مى شود و دور مشو كه خوار مى شوى. هر جنبنده اى همتاى خود را دوست دارد، مگر آدميزاد كه همتاى خويش را دوست نمى دارد ۶ ! احسان خود را جز به كسى كه خواهان آن است عرضه مدار. همچنان كه هيچ گاه ميان گوسفند و گرگ دوستى برقرار نمى شود، ميان نيكوكار و بدكار نيز دوستى وجود ندارد. كسى كه به نجاست نزديك شود، لا جرم مقدارى از آن به بدن او مى چسبد، همچنين كسى كه با گنهكار درآميزد برخى از روش هاى او را ياد مى گيرد. كسى كه مجادله را خوش داشته باشد، ناسزا شنود، كسى كه به جاى بد نام قدم گذارد، مورد تهمت و سوء ظن قرار گيرد. كسى كه با بدان همنشينى كند، سالم نمى ماند. كسى كه اختيار زبان خود را نداشته باشد، پشيمان مى شود .........
فرزندم! صد دوست بگير و يك دشمن مگير. فرزندم! در حقيقت تو را بهره اى است و خويى. بهره ات همان دين توست و خويَت، طرز رفتارت ميان مردم. پس، با آنان دشمنى مكن و خوى هاى نيكو را فراگير.
فرزندم! بنده نيكان باش و فرزند بَدان مباش. فرزندم! امانت پرداز باش، تا دنيا و آخرتت سالم بماند. و امين باش؛ زيرا كه خداى متعال خيانتكاران را دوست ندارد.فرزندم! وقتى دلت گنهكار است، به مردم چنان وانمود مكن كه از خدا مى ترسى.
1.في بعض التفاسير كالبيضاويّ و الثعلبيّ : ثمّ أمره بمثل ذلك بعد أيّام و أن يأتي بأخبث مضغتين منها فأخرج القلبَ و اللسان .(كما في هامش المصدر).
2.مجمع البيان : ۸/۴۹۵ .
3.أي أنّ ابن آدم لا يحبّ أن يكافيه غيره في مزيّة من المزايا .
4.في المصدر «فلا ينقصنّ تعلّم ......... » و الصحيح ما أثبتناه (كما في هامشه) .
5.قصص الأنبياء : ۱۹۰/۲۳۹ .
6.يعنى آدميزاد دوست ندارد كه ديگرى در مزيتى از مزايا با او همرديف باشد.