۱۲۹۷۵.عنه عليه السلامـ في المُناجاةِ ـ: إلهي كَفى لي عِزّا أن أكونَ لَكَ عَبدا ، و كَفى بي فَخرا أن تَكونَ لي رَبّا . ۱
۱۲۹۷۶.عنه عليه السلام :العِزَّ مَعَ اليَأسِ . ۲
۱۲۹۷۷.عنه عليه السلام :ألا إنَّهُ مَن يُنصِفُ النّاسَ مِن نَفسِهِ لَم يَزِدْهُ اللّهُ إلاّ عِزّا . ۳
۱۲۹۷۸.عنه عليه السلام :الشَّجاعَةُ أحَدُ العِزَّينِ ، الفِرارُ أحَدُ الذُلَّينِ . ۴
۱۲۹۷۹.عنه عليه السلام :مَن سَلا عَن مَواهِبِ الدّنيا عَزَّ . ۵
۱۲۹۸۰.عنه عليه السلام :القَناعَةُ تُؤَدّي إلَى العِزِّ . ۶
۱۲۹۸۱.عنه عليه السلام :مَن قَنَعَت نَفسُهُ عَزَّ مُعسِرا، مَن شَرِهَت نَفسُهُ ذَلَّ موسِرا . ۷
۱۲۹۸۲.عنه عليه السلام :اِقنَعْ تَعِزَّ . ۸
۱۲۹۸۳.عنه عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ ......... و الجِهادَ عِزّا لِلإسـلامِ . ۹
۱۲۹۸۴.عنه عليه السلامـ في صِفَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ: ثُمّ أنزَلَ عَلَيهِ الكِتابَ نورا لا تُطفَأُ مَصابيحُهُ ......... و تِبيانا لا تُهدَمُ (لا تَنهَدِمُ) أركانُهُ، و شِفاءً لا تُخشى أسقامُهُ، و عِزّا لا تُهزَمُ أنصارُهُ ، و حَقّا لا تُخذَلُ أعوانُهُ ......... جَعَلَهُ اللّهُ رِيّا لِعَطَشِ العُلَماءِ ، و رَبيعا لِقُلوبِ الفُقَهاءِ ......... و مَعقِلاً مَنيعا ذُروَتُهُ، و عِزّا لِمَن تَوَلاّهُ . ۱۰
۱۲۹۷۵.امام على عليه السلامـ در مناجات ـگفت : الهى! همين عزّت مرا بس كه بنده تو هستم و همين افتخار مرا بس كه تو خداوندگار من هستى.
۱۲۹۷۶.امام على عليه السلام :عزّت، با قطع طمع همراه است.
۱۲۹۷۷.امام على عليه السلام :بدانيد كه هر كس با مردم به انصاف رفتار كند، خداوند جز بر عزّت او نيفزايد.
۱۲۹۷۸.امام على عليه السلام :شجاعت يكى از دو عزّت است و گريختن [از رزمگاه] يكى از دو ذلّت.
۱۲۹۷۹.امام على عليه السلام :هركه از دَهِشهاى دنيا دست شست، عزّت يافت.
۱۲۹۸۰.امام على عليه السلام :قناعت به عزّت مى انجامد.
۱۲۹۸۱.امام على عليه السلام :هر كه روحيه اى قانع داشته باشد، در عين تنگدستى عزيز است و هر كه روحيه اى سيرى ناپذير داشته باشد، در عين توانگرى ذليل است.
۱۲۹۸۲.امام على عليه السلام :قانع باش تا عزيز گردى.
۱۲۹۸۳.امام على عليه السلام :خداوند ......... جهاد را براى عزّت بخشيدن به اسلام واجب فرمود.
۱۲۹۸۴.امام على عليه السلامـ در وصف پيامبر صلى الله عليه و آله ـفرمود : آن گاه قرآن را بر او فرو فرستاد كه نورى است كه چراغهايش خاموش نمى شود ......... و بناى روشنگرى است كه پايه هايش ويران نمى گردد و شفا و درمانى است كه ترس از بيماريهاى آن نمى رود و عزّتى است كه هوا دارانش شكست نمى خورند و حقّى است كه يارانش تنها گذاشته نمى شوند ......... خداوند آن را سيراب كننده عطشِ دانشوران قرار داده است و بهارِ دلهاى فهميدگان ......... و پناهگاهى كه ستيغ آن دست نا يافتنى است و براى كسى كه آن را سرپرست خود گيرد، مايه عزّت مى باشد.