445
ميزان الحكمه ج 07

بيان :

قالَ الشهيدُ قدّس اللّه روحه في قواعده : يجوز تعظيم المؤمن بما جرت به عادة الزمان و إن لم يكن منقولاً عن السَّلف ؛ لدلالة العُمومات عليه ، قال تعالى : «ذلكَ و مَنْ يُعَظِّمْ شَعائرَ اللّهِ فإنَّها مِن تَقوَى القُلوبِ» و قالَ تعالى : «ذلكَ و مَن يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللّهِ فهُوَ خَيرٌ لَهُ عِندَ رَبِّه» و لقول النبيّ صلى الله عليه و آله : لا تَباغَضوا و لا تَحاسَدوا و لا تَدابَروا و لا تَقاطَعوا و كونوا عِبادَ اللّهِ إخوانا . فعلى هذا يجوز القيام و التعظيم بانحناءٍ و شبهه ، و ربّما وجب إذا أدّى تركه إلَى التباغض و التقاطع أو إهانة المؤمن . و قد صحّ أنَّ النبيَّ صلى الله عليه و آله قام إلى فاطِمَةَ عليها السلام و إلى جَعفَرٍ رضى الله عنه لَمّا قَدِمَ مِن الحَبشَةِ ، و قال للأنصار : قُوموا إلى سَيِّدِكُم . و نُقِل أنَّهُ صلى الله عليه و آله قامَ لِعِكرِمَةَ بنِ أبي جَهلٍ لَمّا قَدِم مِنَ اليَمنِ فَرَحا بِقُدومِه.
فإن قلتَ : قد قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أحبَّ أن يَتَمَثَّل لَهُ النّاسُ أو الرِّجالُ قِياما فَليَتَبَوَّأ مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ ، و نُقل أنَّهُ صلى الله عليه و آله كان يكره أن يُقام له ، فكان إذا قدم لا يقومون لعلمهم كراهته ذلك ، فإذا فارقهم قاموا حتّى يدخل منزله لما يلزمهم من تعظيمه .
قلتُ : تَمثّلُ الرِّجال قياما هو ما تصنعه الجبابرة من إلزامهم الناسَ بالقيام في حال قعودهم إلى أن ينقضي مجلسهم ، لا هذا القيام المخصوص القصير زمانُه . سلَّمْنا لكنْ يُحمل على من أراد ذلك تجبّرا و علوّا علَى الناس فيؤاخَذ من لا يقوم له بالعقوبة ، أمّا من يريده لدفع الإهانة عنه و النقيصة له فلا حرجَ عليه ؛ لأنّ دفع الضرر عن النفس واجب .
و أمّا كراهيته صلى الله عليه و آله فتواضعٌ للّه و تخفيف على أصحابه ، و كذا ينبغي للمؤمن أن لا يحبّ ذلك ، و أن يؤاخذ نفسه بمحبّة تركه إذا مالت إليه ، و لأنّ الصحابة كانوا يقومون كما في الحديث ، و يَبعُدُ عدم علمه صلى الله عليه و آله بهم ، مع أنّ فعلهم يدلّ على تسويغ ذلك . ۱

توضيح :

شهيد اوّل، (از فقيهان بزرگ شيعه)، در كتاب قواعد خود مى نويسد: بزرگداشت مؤمن بر طبق عادات و رسوم روز اشكالى ندارد، هر چند نسبت به آن نحوه رفتار، از گذشتگان چيزى نقل نشده باشد؛ دليلش، عموميت آيات و روايات است ، خداوند متعال فرمود: «آرى، هر كس شعائر خدا را بزرگ شمارد اين از پرهيزگارى دلهاست» و فرمود: «و هر كه حرامهاى خدا را بزرگ شمارد اين نزد پروردگارش براى او بهتر است» و رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز فرمود: با هم دشمنى و حسادت مورزيد و به هم پشت نكنيد و از يكديگر نَبُريد و با هم، اى بندگان خدا، برادر باشيد. بنا بر اين، از جا برخاستن و خم شدن و امثال اين كارها براى احترام جايز است و چه بسا كه، اگر انجام ندادن اين كارها به دشمنى و قطع رابطه يا اهانت به مؤمن بينجامد، واجب باشد. روايات صحيحى در دست است مبنى بر اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى فاطمه عليها السلام و براى جعفر رضى الله عنه، هنگامى كه از حبشه برگشت، از جا بلند شد، همچنين به انصار فرمود: براى مهتر و بزرگ خود از جا بلند شويد. نيز نقل شده كه وقتى عكرمة بن ابى جهل از يمن آمد، رسول خدا صلى الله عليه و آله از آمدنش خوشحال گشت و براى او بلند شد.
اگر بگويى: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: هر كس دوست داشته باشد كه وقتى نشسته است مردم يا شخصيتها به احترام او در برابرش بايستند جايگاهش آتش است و همچنين نقل شده كه آن بزرگوار خوش نداشت كسى برايش برخيزد و از اين رو هر گاه وارد مى شد، اصحاب برايش از جاى برنمى خاستند چون مى دانستند از اين كار ناراحت مى شود، ولى چون آنها را ترك مى كرد، برمى خاستند و همچنان سر پا بودند تا حضرت وارد منزلش شود؛ زيرا احترام و بزرگداشت ايشان را بر خود لازم مى شمردند.
در پاسخ مى گويم: منظور از به احترام ايستادن شخصيتها آن كارى است كه شهرياران مى كنند و در حالى كه خود نشسته اند مردم را وا مى دارند تا به احترام آنها در برابرشان بايستند و تا پايان مجلس همچنان ايستاده باشند، نه اين برخاستن معمولى كوتاه مدت. گيريم كه منظور اين نباشد، در اين صورت اين روايات را بايد درباره كسى دانست كه قصدش از اين كه دوست داشته باشد مردم در برابرش بلند شوند، تكبّر و برترى جويى بر مردم است و كسى را كه برايش بلند نشود تنبيه و مجازات كند. اما كسى كه به خاطر دفع تحقير و اهانت به خود، خواهان چنين رفتارى باشد ايرادى بر او وارد نيست؛ زيرا دفع ضرر از خود واجب است.
كراهت داشتن پيامبر صلى الله عليه و آله هم از اين كار، به سبب تواضع و فروتنى در برابر خدا و كم كردن زحمتِ اصحاب خود بوده است. مؤمن نيز شايسته است اين رفتار را دوست نداشته باشد و چنانچه نفْسش به اين كار تمايل پيدا كرد، با آن مبارزه كند.
دليل ديگر بر اين كه از جا برخاستن و ايستادن به احترام كسى اشكال ندارد اين است كه، همچنان كه در حديث آمده، صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله موقع رفتن آن حضرت از جا برمى خاستند و بعيد است كه ايشان از اين كار صحابه اطلاع نداشته باشد. وانگهى خودِ عمل صحابه نشانگر جايز بودن اين اقدام است.

1.بحار الأنوار : ۷۶/۳۸/۳۵.


ميزان الحكمه ج 07
444

۱۳۲۳۲.عنه صلى الله عليه و آله :إذا أتاكُم كَريمُ قَومٍ فأكرِموهُ . ۱

۱۳۲۳۳.عنه صلى الله عليه و آلهـ عِندَ تَزَحزُحِه لِرَجُلٍ دَخَلَ المَسجِدَ و هُوَ جالِسٌ ـ: إنَّ مِن حَقِّ المُسلِمِ عَلى المُسِلمِ إذا أرادَ الجُلوسَ أن يَتَزَحزَحَ لَهُ . ۲

۱۳۲۳۴.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :قُمْ عَن مَجلِسِكَ لأِبيكَ و مُعَلِّمِكَ و إن كُنتَ أميرا . ۳

۱۳۲۳۵.الإمامُ الصّادقُ عليه السلامـ لَمّا سُئلَ عَنِ القِيامِ تَعظيما لِلرَّجُلِ ـ: مَكروهٌ إلاّ لِرَجُلٍ في الدِّينِ . ۴

۱۳۲۳۶.الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :عَظِّمِ العالِمَ لِعِلمِهِ و دَعْ مُنازَعتَهُ ، و صَغِّرِ الجاهِلَ لِجَهلِهِ و لا تَطرُدْهُ ، و لكِن قَرِّبْهُ و عَلِّمْهُ . ۵

۱۳۲۳۷.الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا جاءَ جَعفَرُ بنُ أبي طالِبٍ مِنَ الحَبَشَةِ قامَ إلَيهِ وَ استَقبَلَهُ اثنَتَي عَشرَةَ خطيةً (خُطوَةً) و عانَقَهُ و قَبَّلَ ما بَينَ عَينَيهِ ـ إلى أن قالَ : ـ و بَكى فَرَحا بِرُؤيَتِهِ . ۶

(انظر) وسائل الشيعة : 8 / 559 باب 128.
العلم : باب 2827.

۱۳۲۳۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه كريم قومى نزد شما آمد، او را گرامى داريد.

۱۳۲۳۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ وقتى در مسجد نشسته بود و مردى وارد شد و آن حضرت براى او جا باز كرد ـفرمود : يكى از حقوق مسلمان بر مسلمان اين است كه هر گاه خواست بنشيند، برايش جا باز كند.

۱۳۲۳۴.امام على عليه السلام :براى [احترام] پدر و آموزگارت از جاى خود بلند شو، گر چه امير باشى.

۱۳۲۳۵.امام صادق عليه السلامـ در پاسخ به پرسش درباره بلند شدن به احترام كسى ـفرمود : اين كار ناپسند است، مگر براى شخصيّتى دينى.

۱۳۲۳۶.امام كاظم عليه السلام :دانشمند را به خاطر دانشش احترام بنه و با او ستيزه مكن و نادان را به سبب نادانيش كوچك شمار، اما او را از خود مران بلكه به خود نزديك گردان و او را علم بياموز.

۱۳۲۳۷.امام عسكرى عليه السلام :هنگامى كه جعفر بن ابى طالب از حبشه آمد، رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست و دوازده قدم به استقبال او رفت و با وى معانقه كرد و پيشانيش را بوسيد ......... و از ديدن او اشك شادى ريخت.

1.كنز العمّال : ۲۵۴۸۷.

2.وسائل الشيعة : ۸/۵۶۰/۴ .

3.غرر الحكم : ۲۳۴۱.

4.المحاسن : ۱/۳۶۴/۷۸۶.

5.تحف العقول : ۳۹۴.

6.وسائل الشيعة : ۸/۵۵۹/۱.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 07
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 608057
صفحه از 575
پرینت  ارسال به