223
ميزان الحكمه ج 08

ميزان الحكمه ج 08
222

الحديث :

۱۴۵۶۱.الإمامُ عليٌّ عليه السلامـ مِن وَصاياهُ لاِبنِهِ الحَسَنِ عليه السلام ـ: وَ اعلَم أنَّ مالِكَ المَوتِ هُوَ مالِكُ الحَياةِ ، و أنَّ الخالِقَ هُوَ المُميتُ ، و أنَّ المُفنِيَ هُوَ المُعيدُ . ۱

۱۴۵۶۲.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :العَجَبُ كُلُّ العَجَبِ لِمَن أنكَرَ النَّشأةَ الاُخرى و هُوَ يَرَى الاُولى . ۲

التّفسير:

قال العلاّمة الطباطبائيّ في الميزان في تفسير القرآن ـ في تفسير قوله تعالى: «و هُوَ أهْوَنُ عَلَيهِ» ـ : و الذي ينبغي أن يقال : إنّ الجملة أعني قوله : «وَ هُوَ أهْوَنُ عَلَيهِ» معلّل بقوله بعدَه : «و لَهُ الْمَثَلُ الأعْلى في السَّماواتِ وَ الأرضِ وَ هُوَ العَزيزُ الحَكيمُ» فهو الحجّة المثبتة لقوله: «وَ هُوَ أهْوَنُ عَلَيهِ» .
و المستفاد من قوله : «وَ لَهُ المَثَلُ الأعْلى ......... » إلخ أنّ كلّ وصف كماليّ يمثّل به شيء فِي السماوات و الأرض كالحياة و القدرة و العلم و الملك و الجود و الكرم و العظمة و الكبرياء و غيرها فللّه سبحانه أعلى ذلك الوصف و أرفعها من مرتبة تلك الموجودات المحدودة ، كما قال : «وَ للّهِِ الأسماءُ الحُسنى» . ۳
و ذلك أنّ كلّ وصف من أوصاف الكمال اتّصف به شيء ممّا فِي السماوات و الأرض فله في حدّ نفسه ما يقابله ؛ فإنّه ممّا أفاضه اللّه عليه و هو في نفسه خالٍ عنه ، فالحيّ منها ميّت في ذاته ، و القادر منها عاجز في ذاته ؛ و لذلك كان الوصف فيها محدودا مقيّدا بشيء دون شيء و حال دون حال ......... و هكذا ، فالعلم فيها مثلاً ليس مطلقا غير محدود بل محدود مخلوط بالجهل بما وراءه ، و كذلك الحياة و القدرة و الملك و العظمة و غيرها .
و اللّه سبحانه هو المفيضُ لهذه الصفات من فضله ، و الذي له من معنى هذه الصفات مطلق غير محدود و صرف غير مخلوط ، فلا جهل في مقابل علمه ، و لا ممات يقابل حياته ......... و هكذا ، فله
سبحانه من كلّ صفة يتّصف به الموجودات السماويّة و الأرضيّة ـ و هي صفات غير ممحّضة و لا مطلقة ـ ما هو أعلاها ؛ أي مطلقها و محضها . فكلّ صفة توجد فيه تعالى و في غيره من المخلوقات فالذي فيه أعلاها و أفضلها ، و الذي في غيره مفضول بالنسبة إلى ما عنده .
و لمّا كانت الإعادة متّصفة بالهون إذا قيس إلى الإنشاء فيما عند الخلق فهو عنده تعالى أهون ؛ أي هون محض غير مخلوط بصعوبة و مشقّة، بخلاف ما عندنا معاشر الخلق ، و لا يلزم منه أن يكون في الإنشاء صعوبة و مشقّة عليه تعالى ؛ لأنّ المشقّة و الصعوبة فِي الفعل تتبع قدرة الفاعل بالتعاكس ، فكلّما قلّت القدرة كثرت المشقّة ، و كلّما كثرت قلّت ؛ حتّى إذا كانت القدرة غير متناهية انعدمت المشقّة من رأس ، و قدرته تعالى غير متناهية فلا يشقّ عليه فعل أصلاً ، و هو المستفاد من قوله : «إنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» فإنّ القدرة إذا جاز تعلّقها بكلّ شيء لم تكن إلاّ غير متناهية ، فافهم ذلك. ۴

حديث :

۱۴۵۶۱.امام على عليه السلامـ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام ـفرمود: بدان كه خداوندِ مرگ، همان خداوند زندگى است و آن كه مى آفريند همو مى ميراند و آن كه نابود مى كند همو باز مى گرداند.

۱۴۵۶۲.امام زين العابدين عليه السلام :شگفتا! شگفتا، از كسى كه آفرينش نخست را مى بيند و آفرينش ديگر را منكر است.

تفسير :

علاّمه طباطبائى در الميزان فى تفسير القرآن، در تفسير آيه «و اين كار بر او آسانتر است» مى نويسد : آنچه بايد گفته شود اين است كه : جمله «و اين كار بر او آسانتر است» با آيه بعد تعليل شده است كه مى فرمايد : «و از آنِ اوست صفت برترى در آسمانها و زمين و او مقتدر و حكيم است». اين جمله دليلى است بر اثبات «و اين كار براى او آسانتر است».
آنچه از جمله «و از آنِ اوست صفت برترى ......... » استفاده مى شود، اين است كه هر يك از صفات كمالى كه در موجوداتِ محدودِ آسمانها و زمين متبلور مى باشد؛ مانند زندگى و قدرت و علم و ملك و جُود و كَرَم و عظمت و كبريا و جز اينها، در خداوند برتر و بالاترش وجود دارد. چنان كه فرموده است : «و از آن خداست نامهاى نيكو».
زيرا موجودات آسمانها و زمين، به هر وصفى از اوصاف كمال كه متّصف باشند، در ذات خود، از صفتى مخالفِ آن برخوردارند؛ چون موجودات از اين صفات ذاتا بى بهره بوده اند و خداوند اين صفات را به آنها افاضه فرموده است. مثلاً موجودات زنده در ذات خود بى جانند، موجودات برخوردار از قدرت، در ذات خود ناتوانند و فاقد قدرت. از اين رو، اين صفات در آنها محدود و مقيدند ......... براى مثال، علم در آنها مطلق و نامحدود نيست، بلكه محدود و آميخته به جهل و نادانى از دور و بر خود مى باشد. همين طور است حيات و قدرت و مالك بودن و عظمت و ديگر صفات.
و خداوند سبحان از فضل خود اين صفات را بر مخلوقات افاضه مى كند و اين صفات در خود او مطلق و نامحدود و خالص و بدور از آميختگى با ضدّ آنها مى باشد. نه با علمش جهلى است و نه با حياتش مرگى ......... بنا بر اين هر صفتى كه در موجودات آسمانى و زمينى باشد ـ كه البته اين صفات در آنها مطلق و محض نيست ـ در خداوند بالاترش، يعنى به صورت مطلق و محض،وجود دارد. تكرار مى كنيم : هر صفتى كه در خدا و مخلوقات باشد، آنچه در اوست حدّ اعلى و برترش مى باشد و آنچه در غير اوست، حدّ پايين تر و غير خالصش مى باشد.
در نظر مخلوق، ايجاد دوباره، در قياس با ايجادِ نخست و ابتدايى آسان است، ولى در نزد خدا آسانتر [چون هر صفتى كه در مخلوق باشد در خالق برتر و اكملش وجود دارد ]به عبارت ديگر: آسانىِ محض و خالص است و با دشوارى و سختى آميخته نمى باشد، برخلاف آسانى نزد خلق، كه در عين آسانى، خالى از دشوارى نيست . از اين مطلب لازم نمى آيد كه انشاء و ايجاد براى خدا سخت و دشوار باشد؛ زيرا سختى و دشوارىِ در كار، با قدرت و توانايىِ فاعل نسبت معكوس دارد. هر چه قدرت كمتر باشد، سختى و مشقّت در انجام كار بيشتر است و هر چه بيشتر باشد، سختى و مشقّت كمتر است. تا جايى كه اگر قدرت نا متناهى باشد سختى و مشقّت در انجام كار بكلى از بين مى رود و قدرت خداوند متعال هم نامتناهى است. بنا بر اين هيچ كارى براى او اصلاً سخت و دشوار نيست. و اين از آيه «همانا خداوند بر هر چيزى تواناست» استفاده مى شود؛ زيرا وقتى قدرت به هر چيزى تعلّق بگيرد، آن قدرت، چيزى جز قدرت نامتناهى نخواهد بود. دقت شود.

1.نهج البلاغة : الكتاب ۳۱.

2.بحار الأنوار : ۷/۴۲/۱۴ .

3.الأعراف : ۱۸۰.

4.الميزان في تفسير القرآن : ۱۶/۱۷۵.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 08
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 592556
صفحه از 632
پرینت  ارسال به