257
ميزان الحكمه ج 08

ميزان الحكمه ج 08
256

«إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» . ۱

وَ إِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ» . ۲

التّفسير:

فى الميزان في تفسير القرآن : «قوله تعالى : «فإذا النُّجومُ طُمِسَتْ ـ إلى قوله : ـ أُقِّتَتْ» بيان لليوم الموعود الذي أخبر بوقوعه في قوله : «إنَّما توعَدونَ لَواقِعٌ» ......... و قد عرّف سبحانه اليوم الموعود بذكر حوادث واقعة تلازم انقراض العالم الإنسانيّ و انقطاع النظام الدنيويّ ، كانطماس النجوم و انشقاق الأرض و اندكاك الجبال و تحوّل النظام إلى نظام آخر يغايره ......... و قد عُدّت الاُمور المذكورة فيها في الأخبار من أشراط الساعة .
و من المعلوم بالضرورة من بيانات الكتاب و السنّة أنّ نظام الحياة في جميع شؤونها في الآخرة غير نظامها فِي الدنيا ، فالدار الآخرة دار أبديّة فيها محض السعادة لساكنيها لهم فيها ما يشاؤون ، أو محض الشقاء و ليس لهم فيها إلاّ ما يكرهون ، و الدار الدنيا دار فناء و زوال لا يحكم فيها إلاّ الأسباب و العوامل الخارجيّة الظاهريّة ، مخلوط فيها الموت بالحياة ، و الفقدان بالوجدان ، و الشقاء بالسعادة ، و التعب بالراحة ، و المُساءه بالسُّرور ، و الآخرة دار جزاء و لا عمل ، و الدنيا دار عمل و لا جزاء، و بالجملة : النشأة غير النشأة .
فتعريفه تعالى نشأةَ البعث و الجزاء بأشراطها ـ التي فيها انطواء بساط الدنيا بخراب بنيان أرضها ، و انتساف جبالها ، و انشقاق سمائها ، و انطماس نجومها إلى غير ذلك ـ من قَبيل تحديد نشأة بسقوط النظام الحاكم في نشأة اُخرى ، قال تعالى : «و لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الاُولى فَلَولا تَذَكَّرونَ» ». ۳
فقوله : «فإذا النُّجومُ طُمِسَتْ» أي محي أثرها من النور و غيره ، و الطَّمس إزالة الأثر بالمحو ، قال تعالى : «و إذا النُّجومُ انكَدَرَتْ»۴ . ۵
قوله تعالى : «إذا الشَّمسُ كُوِّرَت» : التكوير اللفّ على طريق الإدارة كلفّ العمامة علَى الرأس ، و لعلّ المراد بتكوير الشمس انظلام جرمها على نحو الإحاطة استعارةً .
قوله تعالى : «وَ إذا النُّجومُ انْكَدَرَتْ» انكدار الطائر من الهواء انقضاضه نحو الأرض ، و عليه فالمراد سقوط النجوم كما يفيده قوله : «و إذا الكَواكِبُ انتَثَرَت»۶ ، و يمكن أن يكون من الانكدار بمعنى التغيّر و قبول الكدورة ، فيكون المراد به ذَهاب ضوئها . ۷
قوله تعالى : «و إذا الكَواكِبُ انتَثَرَتْ» أي تفرّقت بتركها مواضعها التي ركزت فيها ، شُبّهت الكواكب بلآلي منظومة قُطِع سلكها فانتثرت و تفرّقت . ۸

«و آن گاه كه خورشيد بى فروغ شود. و آن گاه كه ستارگان تاريك شوند (فرو ريزند)».

«و آن گاه كه ستارگان پراكنده شوند».

تفسير :

در الميزان في تفسير القرآن آمده است : آيه : «و آن گاه كه ستارگان خاموش شوند ـ تا آنجا كه ـ وقتى معيّن شود» بيانى است براى آن روز موعودى كه در آيه «آنچه وعده داده مى شود تحقّق يافتنى است» از تحقّق يافتن آن خبر داده شده است ......... خداوند سبحان در معرفى آن روز موعود به ذكر رخدادهايى مى پردازد كه واقع مى شوند و با منقرض شدن عالم انسان و به پايان رسيدن نظام جهان همراهند، حوادثى مانند خاموش شدن ستارگان و شكافته شدن زمين و درهم كوفته شدن كوهها و تبديل اين نظام عالم به نظامى غير از اين كه هست ......... اين حوادثى كه در اين آيات ذكر شده در روايات نشانه هاى فرا رسيدن قيامت بر شمرده شده اند.
از توضيحات كتاب و سنّت اين نكته به وضوح دانسته مى شود كه نظام زندگى اخروى، از جميعِ جهات و شؤونِ حيات، با نظام زندگى دنيوى فرق مى كند. سراى آخرت سراى ابديت است و ساكنان آن يا از سعادت محض برخوردارند و هر چه بخواهند در اختيارشان مى باشد و يا در بدبختى و شقاوت محض به سر مى برند و آنان را جز آنچه ناخوش دارند نصيبى نيست، اما سراى دنيا سراى فنا و زوال است و تنها اسباب و عوامل خارجىِ ظاهر بر آن حاكم است. در اين دنيا مرگ آميخته با زندگى است و يافتن با از دست دادن و بدبختى با خوشبختى و رنج با آسايش و غم با شادى. آخرت، سراى پاداش است، نه كار، اما دنيا، سراى كار است نه پاداش. و به طور كلى : آن عالم غير از اين عالم است.
بنا بر اين، تعريف و شناساندن عالم رستاخيز و پاداش از طريق نشانه هاى آن، كه خداوند معرفى كرده است - مانند ويران شدن بنيان زمين و متلاشى شدن كوهها و شكافته شدن آسمان و خاموش شدن ستارگان و ......... كه روى هم رفته به معناى برچيده شدن بساط دنياست - از قبيل معرفى كردن و شناساندن عالَمى است از طريق درهم فرو ريختن نظام حاكم بر عالَمى ديگر، خداوند متعال مى فرمايد : «شما از عالَم و آفرينش نخست آگاهيد، پس چرا پند نمى گيريد؟».
آيه «آن گاه كه ستارگان خاموش شوند» يعنى اثر آنها، از نور و غير نور، محو شود. «طمس» به معناى از بين بردن اثر و نشانه چيزى با پاك كردن آن است. خداوند متعال مى فرمايد : «و آن گاه كه ستارگان تاريك شوند».
آيه «و آن گاه كه خورشيد بى فروغ شود». تكوير ، به معناى پيچيدن است از طريق چرخاندن آن؛ مانند پيچيدن دستار بر سر، شايد مراد از تكوير خورشيد، تاريك شدن جِرمِ آن از طريق احاطه باشد كه در اين صورت استعاره است.
آيه «و آن گاه كه ستارگان تاريك شوند (فرو ريزند)». اِنكِدار پرنده از هوا، به معناى فرو افتادن آن به زمين است، بنا بر اين معنا، مراد از انكدارِ نجوم فرو افتادن ستارگان است؛ چنان كه آيه «و آن گاه كه ستارگان پراكنده شوند» نيز مفيد همين معناست. امكان هم دارد كه انكدار به معناى تغيير يافتن و كدِر و تيره و تار شدن باشد، كه در اين صورت مراد بى فروغ شدن آنهاست.
آيه «و آن گاه كه ستارگان پراكنده شوند» به اين معناست، كه از جايگاه خود پراكنده شوند. در اين آيه ستارگان به مرواريدهايى تشبيه شده كه به رشته نخى كشيده شده اند و با پاره شدن رشته نخ، دانه هاى مرواريد پراكنده مى شوند.

1.التكوير : ۱ ، ۲.

2.الانفطار : ۲.

3.الواقعة : ۶۲.

4.التكوير : ۲.

5.الميزان في تفسير القرآن : ۲۰/۱۴۸ .

6.الانفطار : ۲.

7.الميزان في تفسير القرآن : ۲۰/۲۱۳.

8.الميزان في تفسير القرآن : ۲۰/۲۲۳.

تعداد بازدید : 596413
صفحه از 632
پرینت  ارسال به