(انظر) القصص : 85 ، الفتح : 1 ـ 4 ، الممتحنة : 1 ـ 12 ، النصر : 1 ـ 3.
الحديث :
۱۵۰۴۵.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله سارَ إلى بَدرٍ في شهرِ رَمَضانَ ، و افتَتَحَ مَكَّةَ في شهرِ رَمَضانَ . ۱
۱۵۰۴۶.الإمامُ الرِّضا عليه السلام :دَخَلَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يومَ فَتحِ مكَّةَ و الأصنامُ حَولَ الكعبَةِ ، و كانَت ثلاثَمِائةٍ و سِتِّينَ صَنَما ، فَجَعَلَ يَطعَنُها بِمِخصَرَةٍ في يَدِهِ و يقولُ : «جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ الباطلُ إِنَّ الباطلَ كانَ زَهُوقا» ، جاءَ الحَقُّ و ما يُبدِئُ الباطِلُ و ما يُعيدُ . فَجَعَلَت تُكَبُّ لِوَجهِها . ۲
۱۵۰۴۷.كنز العمّال :لَمّا كانَ يومُ الفَتحِ و رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بمكَّةَ ، أرسَلَ إلى صَفوانَ بنِ اُمَيَّةَ و إلى أبي سُفيانَ بنِ حَربٍ و إلَى الحارثِ ابنِ هِشامٍ ، قالَ عمرُ : فَقُلتُ : قَد أمكَنَ اللّهُ مِنهُم لَأعرِفَنَّهُم بما صَنَعُوا ، حتى قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَثَلِي و مَثَلُكُم كَما قالَ يوسفُ لإِخوَتِهِ : «لا تَثْرِيبَ علَيكُمُ اليومَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُم و هُو أَرْحَمُ الرّاحِمِينَ»۳ ، قالَ عمرُ : فَانفَضَحتُ حَياءً مِن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؛ كَراهِيَةَ أن يَكونَ بَدَرَ مِنّي و قد قالَ لَهُم رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ما قالَ . ۴
حديث :
۱۵۰۴۵.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ماه رمضان به جنگ بدر رفت و در ماه رمضان نيز مكه را فتح كرد.
۱۵۰۴۶.امام رضا عليه السلام :روزى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مكه را فتح كرد، بتها كه تعدادشان سيصد و شصت عدد بود پيرامون كعبه نصب شده بودند.آن حضرت با چوبى كه در دستش بود به آنها مى زد و مى فرمود : حق آمد و باطل نابود شد، براستى كه باطل نابود شدنى است. حق آمد و باطل ديگر آغاز نمى شود و بر نمى گردد. در اين هنگام بتها يكى يكى به رو در مى افتادند.
۱۵۰۴۷.كنز العمّال :چون روز فتح شد و پيامبر خدا به مكه در آمد، دنبال صفوان بن اميه و ابو سفيان بن حرب و حارث بن هشام فرستاد. عمر مى گويد : من با خودم گفتم : خدا آنها را به چنگ ما انداخت، سزاى اعمالشان را به آنها خواهم چشاند. اما پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آنان فرمود : من امروز به شما همان مى گويم كه يوسف به برادرانش گفت : «امروز ملامتى بر شما نيست. خداوند شما را ببخشايد كه او مهربانترين مهربانان است». عمر گفت : من از اين كه چنان فكرى در مغزم گذشت و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آنها چنان گفت، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شرمنده شدم.