55
ميزان الحكمه ج 08

۱۳۹۹۲.عنه عليه السلام :إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّهِ إلَيهِ عَبدا أعانَهُ اللّهُ عَلى نَفسِهِ ......... مِصباحُ ظُلُماتٍ ، كَشّافُ عَشَواتٍ (غَشَواتٍ) ، مِفتاحُ مُبهَماتٍ ، دَفَّاعُ مُعضَلاتٍ ، دَليلُ فَلَواتٍ ، يَقولُ فَيُفهِمُ ، و يَسكُتُ فَيَسلَمُ .........
و آخَرُ قَد تَسَمّى عالِما و لَيسَ بِهِ ، فَاقتَبَسَ جَهائلَ مِن جُهّالٍ ، و أضاليلَ مِن ضُلاّلٍ ، و نَصَبَ لِلنّاسِ أشراكا مِن حَبائلِ (حِبالِ) غُرورٍ و قَولِ زُورٍ ......... يَقولُ : أقِفُ عِندَ الشُّبُهاتِ و فيها وَقَعَ، و يَقولُ : أعتَزِلُ البِدَعَ و بَينَها اضطَجَعَ ، فَالصُّورَةُ صورَةُ إنسانٍ، و القَلبُ قَلبُ حَيوانٍ ، لا يَعرِفُ بابَ الهُدى فيَتَّبِعَهُ ، و لا بابَ العَمى فَيَصُدَّ عَنهُ ، و ذلكَ مَيِّتُ الأحياءِ . ۱

(انظر) القرآن : باب 3258.

۱۳۹۹۲.امام على عليه السلام :از محبوبترين بندگان خدا نزد او بنده اى است كه خداوند او را در برابر نفْسش يارى رسانده است ......... چراغ تاريكيهاست، برطرف كننده كوريها، كليد مبهمات، زداينده مشكلات و راهنماى بيابانها. [به موقع] مى گويد و مى فهماند و [به موقع ]خاموش مى شود و سالم مى ماند .........
و ديگرى كه خود را دانشمند مى نامد ولى دانشمند نيست. او از نادانها و گمراهان، نادانيها و گمراهيها را فرا گرفته و دامهايى از ريسمانهاى فريب و گفتار دروغ براى مردم گسترده است .........
مى گويد: به گاه شبهات درنگ مى كنم، در حالى كه در آنها فرو افتاده است. مى گويد: از بدعتها كناره مى گيرم، در حالى كه ميان آنها فرو خفته است. چهره اش چهره انسان است اما دلش دل حيوان. نه باب هدايت را مى شناسد تا به دنبال آن برود و نه باب كورى [دل] را تا از آن جلوگيرى كند. او مرده اى در ميان زندگان است .

1.نهج البلاغة : الخطبة ۸۷.


ميزان الحكمه ج 08
54

۱۳۹۹۱.عنه عليه السلام :العُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ ، أعيانُهُم مَفقودَةٌ ، و أمثالُهُم فِي القُلوبِ مَوجودَةٌ ، هاه (و) إنّ هاهُنا ـ و أشارَ بِيَدِه إلى صَدرِهِ ـ لَعِلما جَمّا لَو أصَبتُ لَهُ حَمَلَةً ! بَلى أصَبتُ لَقِنا غَيرَ مَأمونٍ ، يَستَعمِلُ آلَةَ الدِّينِ فِي الدّنيا ، و يَستَظهِرُ بِحُجَجِ اللّهِ عَلى خَلقِهِ ، و بِنِعَمِهِ عَلى عِبادِهِ ؛ لِيَتَّخِذَهُ الضُّعَفاءُ وَليجَةً مِن دونِ وَلِيِّ الحَقِّ .
أو مُنقادا لِحَمَلَةِ العِلمِ ، لا بَصيرَةَ لَهُ في أحنائهِ ، يَقدَحُ الشَّكُّ في قَلبِهِ بِأوَّلِ عارِضٍ مِن شُبهَةٍ .
ألاَ ، لا ذا ، و لا ذاكَ ، فمَنهومٌ بِاللَّذّاتِ سَلِسُ القِيادِ ، أو مَغرِيٌّ بِالجَمعِ و الإدِّخارِ ، لَيسا مِن رُعاةِ الدِّينِ ، أقرَبُ شَبَها بِهِما الأنعامُ السّائمَةُ ! كَذلكَ يَموتُ العِلمُ بِمَوتِ حامِليهِ . اللّهُمَّ بَلى لا تَخلو الأرضُ مِن قائمٍ بِحُجَّةٍ ظاهرٍ أو خافٍ مَغمورٍ ؛ لِئَلاّ تَبطُلَ حُجَجُ اللّهِ و بَيِّناتُهُ ، و كَم و أينَ؟! اُولئكَ الأقَلُّونَ عَدَدا الأعظَمُونَ خَطَرا ! . ۱

۱۳۹۹۱.امام على عليه السلام :تا دنيا باقى است دانشمندان باقى اند، پيكرهايشان از ميان مى رود، امّا يادهايشان در دلها مى ماند. ـ حضرت آن گاه با دستش به سينه خود اشاره كرد و فرمود: ـ هان! در اين جا دانش فراوانى است، كاش براى آن حاملانى مى يافتم! البته تيز هوشانى هستند، امّا يا امين و مورد اطمينان نيستند؛ زيرا ابزار دين را براى دنيا به كار مى گيرند و نعمتهاى خدا و حجّتها و براهين او را وسيله سلطه گرى بر بندگان و دوستان او قرار مى دهند. يا در برابر حاملان حق منقاد و مطيعند، اما به پيچ و خمهاى حق آشنايى و بصيرت ندارند و با اوّلين شبهه اى كه پيش آيد آتش شك و ترديد در دلشان فروزان مى شود. هان! نه اين گروه صلاحيت برخوردارى از دانش مرا دارند و نه آن گروه. گروهى هم هستند كه آزمند لذّتهايند و رام شهوتها. گروهى هم شيفته گرد آوردن مال و اندوختن ثروتند. اين دو گروه دين نگه دار نيستند. ماننده ترين چيز به آنها، حيوانات چرنده اند! چنين است كه با مرگ دانشمندان دانش نيز مى ميرد. آرى، البته زمين از كسى كه حجّت خدا را بر پاى دارد تهى نمى ماند كه او يا آشكار و شناخته شده است و يا ترسان و پنهان؛ براى اين كه برهانهاى خدا و نشانه هاى روشن او از ميان نرود. اينان چند نفرند و كجايند؟ شمار اينان اندك است و مقام و منزلتشان بزرگ!

1.الخصال : ۱۸۶/۲۵۷ .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 08
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 556059
صفحه از 632
پرینت  ارسال به