309
ميزان الحكمه ج 09

۱۶۵۳۱.كنز العمّال عن عكرمة :لمّا قَدِمَ عليٌّ عليه السلام من صِفّينَ قامَ إليهِ شيخٌ مِن أصحابِهِ ، فقالَ : يا أميرَ المؤمنين أخبرنا عن مَسيرنا إلَى الشامِ بقَضاءٍ و قَدَرٍ ؟ فقالَ: و الذي خَلَقَ ۱ الحَبَّةَ و بَرَأ النَّسَمَةَ، ما قَطَعنا وادِيا و لا عَلَونا تَلعَةً إلاّ بقَضاءٍ و قَدَرٍ ، فقالَ الشيخُ : عندَ اللّهِ أحتَسِبُ عَنائي ، فقالَ عليٌّ : بَل عَظَّمَ اللّهُ أجرَكُم في مَسيرِكُم و أنتُم مُصعِدُونَ و في مُنحَدَرِكُم و أنتُم مُنحَدِرُونَ ، و ما كُنتُم في شيءٍ مِن اُمورِكُم مُكرَهينَ و لا إلَيها مُضطَرِّينَ ، فقالَ الشيخُ : كيفَ يا أميرَ المؤمنينَ و القَضاءُ و القَدَرُ ساقَنا إلَيها ؟ فقالَ : ويحَكَ ! لعلَّكَ ظَنَنتَه قَضاءً لازِما و قَدَرا حاتِما ، لو كانَ ذلكَ لَسَقَطَ الوَعدُ و الوَعيدُ و بَطَلَ الثَّوابُ و العِقابُ ، و لا أتَت لائمَةٌ مِن اللّهِ لِمُذنِبٍ و لا مَحمَدَةٌ مِن اللّهِ لمُحسِنٍ ، و لا كانَ المُحسِنُ أولى بثَوابِ الإحسانِ مِن المُذنِبِ ، ذلكَ مَقالُ أحزابِ ۲ عَبَدَةِ الأوثانِ ......... و مَجُوسِها ، و لكنَّ اللّهَ أمَرَ بالخَيرِ تَخييرا و نَهى عَنِ الشَّرِّ تَحذيرا ، و لم يُعصَ مَغلوبا و لم يُطَعْ مُكرَها ، و لا يُمَلِّكُ تَفويضا ، و لا خَلَقَ السماواتِ و الأرضَ و ما أرى فيهِما مِن عجائبِ آياتِهِما باطِلاً «ذلكَ ظَنُّ الذينَ كَفَروا فَوَيْلٌ للّذينَ كَفَروا مِنَ النّارِ» . ۳ فقالَ الشيخُ : يا أميرَ المؤمنينَ ، فما كانَ القَضاءُ و القَدَرُ الذي كانَ فيهِ مَسيرُنا و مُنصَرَفُنا ؟ قالَ : ذلك أمرُ اللّهِ و حِكمَتُهُ ، ثُمّ قَرَأ عليٌّ : «و قَضى رَبُّكَ ألاّ تَعْبُدوا إلاّ إيّاهُ»۴ . ۵

۱۶۵۳۱.كنز العمّالـ به نقل از عكرمة ـ: زمانى كه امام على عليه السلام از جنگ صفّين بازگشت پير مردى از ايشان پرسيد كه : آيا رفتن به جنگ شاميان به قضا و قدر خدا بوده است ؟ حضرت فرمود : سوگند به آن كه دانه را شكافت و آدميان را آفريد، هيچ دره اى را نپيموديم و بر هيچ تپه اى بالا نرفتيم، جز با قضا و قدر. پير مرد گفت: رنجى را كه در اين راه بردم به حساب خدا بگذارم [و اجرى ندارم]؟ على عليه السلام فرمود: نه، بلكه خداوند در اين راهى كه رفتيد، بر هر تپه اى كه فراز آمديد و از هر شيبى كه پايين رفتيد، اجرى بزرگ به شما عطا فرمود و شما در هيچ يك از كارهاى خود نه مجبور بوديد و نه ناچار. پير مرد عرض كرد: اى امير المؤمنين! چگونه مجبور و ناچار نبوديم، حال آن كه قضا و قدرْ ما را پيش مى برد؟ حضرت فرمود: واى بر تو! انگار تو قضا را امرى لازم و قَدَر را موضوعى حتمى و گريز نا پذير مى دانى [به طورى كه از تو سلب اختيار مى كند]. اگر چنين بود، نويد و بيم و پاداش و كيفر معنا نداشت و گنهكار، از سوى خدا سرزنش نمى شد و نيكوكار، مورد ستايش او قرار نمى گرفت و سزاوارى نيكوكار به پاداشِ احسان و نيكو كاريش از بدكار بيشتر نبود. اين سخن، سخن گروه هاى بت پرست ......... و مجوس اين امت است. خداوند ، به كارهاى خوب فرمان داده است و انسان از روى اختيار آنها را انجام مى دهد و از بدى نهى كرده است، از باب بر حذر داشتن. نه به زور نافرمانى مى شود و نه به زور و اجبار اطاعت مى شود و اختيارات خود را تفويض هم نكرده است و آسمانها و زمين و آيات شگفت انگيز آنها را بيهوده نيافريده «اين پندار كسانى است كه كفر ورزيدند، پس واى بر كافران از آتش». پير مرد گفت: پس آن قضا و قدرى كه رفتن و برگشتن ما بر اساس آن بود، چيست؟ حضرت فرمود: آن عبارت از امر خدا و حكمت اوست. سپس على عليه السلام اين آيه را تلاوت كرد: «و پروردگارت فرمان داد كه جز او را نپرستيد».

1.في المنتخب و كذا في النهاية : فلق الحبّة. (كما في هامش المصدر).

2.«إخوان» كذا في المنتخب . (كما في هامش المصدر).

3.ص : ۲۷ .

4.الإسراء : ۲۳ .

5.كنز العمّال : ۱۵۶۰ ، راجع نهج البلاغة : الحكمة ۷۸ نحوه.


ميزان الحكمه ج 09
308

3230

ما هُوَ مِنَ القَدَرِ

۱۶۵۲۶.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الدَّواءُ مِن القَدَرِ ، و هُو يَنفَعُ مَن يَشاءُ بما شاءَ . ۱

۱۶۵۲۷.عنه صلى الله عليه و آلهـ لَمّا سُئلَ : أ رأيتَ دَواءً نَتَداوى بهِ ، وَ رُقىً نَستَرقِي بِها ، و أشياءَ نَفعَلُها ، هَل تَرُدُّ مِن قَدَرِ اللّهِ ؟ ـ: بل هِي مِن قَدَرِ اللّهِ . ۲

۱۶۵۲۸.عنه صلى الله عليه و آلهـ و قد سُئلَ : رُقىً يُستَشفى بِها ، هَل تَرُدُّ مِن قَدَرِ اللّهِ ؟ ـ: إنّها مِن قَدَرِ اللّهِ . ۳

۱۶۵۲۹.الإمامُ عليٌّ عليه السلامـ لَمّا سَألَهُ رجُلٌ بعدَ انصِرافِهِ مِن صِفِّينَ عنِ القَضاءِ و القَدَرِ في هذهِ الحَربِ ـ: ما عَلَوتُم تَلعَةً و لا هَبَطتُم وادِيا إلاّ و للّهِِ فيهِ قَضاءٌ و قَدَرٌ . ۴

۱۶۵۳۰.عنه عليه السلام :الأمرُ بالطَّاعَةِ ، و النَّهيُ عنِ المَعصيَةِ ، و التَّمكينُ مِن فِعلِ الحَسَنَةِ و تَركِ المَعصيَةِ ، و المَعونَةُ علَى القُربَةِ إلَيهِ ، و الخِذلانُ لِمن عَصاهُ، و الوَعدُ و الوَعيدُ، و التَّرغيبُ و التَّرهيب، كُلُّ ذلكَ قَضاءُ اللّهِ في أفعالِنا و قَدَرُهُ لأعمالِنا . ۵

3230

آنچه در شمار تقدير است

۱۶۵۲۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دارو جزو تقدير است و براى هر كس كه [خدا] بخواهد، به هر اندازه كه بخواهد، سودمند مى افتد.

۱۶۵۲۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در پاسخ به اين سؤال كه : آيا دارويى كه با آن خود را مداوا مى كنيم و دعا و تعويذى كه با آن خود را معالجه مى كنيم و چيزهاى ديگرى كه به كار مى بريم، جلو تقدير خدا را مى گيرند؟ ـفرمود : نه، اينها خود جزو تقدير خدايند.

۱۶۵۲۸.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ وقتى از ايشان سؤال شد: آيا دعا و تعويذى كه با آن خود را معالجه مى كنيم، تقدير خدا را دفع مى كند؟ ـفرمود : آن، خود جزو تقدير خداست.

۱۶۵۲۹.امام على عليه السلامـ در پاسخ به مردى كه هنگام بازگشت از صفّين، پرسيد: آيا اين جنگها با قضا و قدر الهى است؟ ـفرمود : از هيچ تپّه اى بالا نرفتيد و به هيچ درّه و سراشيبى اى قدم نگذاشتيد، مگر اين كه با قضا و قدر خداوند بود.

۱۶۵۳۰.امام على عليه السلام :امر به فرمانبرى و نهى از نافرمانى و قدرت بر انجام كار نيك و ترك معصيت و كمك كردن بر نزديك شدن به خدا و يارى ندادن كسى كه نا فرمانيش كند و بيم و نويد و ترغيب و ترساندن، همگى قضا و قدر خدا، در زمينه افعال و اعمال ماست.

1.كنز العمّال : ۲۸۰۸۲.

2.كنز العمّال : ۶۳۳.

3.قرب الإسناد : ۹۵/۳۲۰.

4.الإرشاد : ۱/۲۲۵.

5.الاحتجاج : ۱/۴۹۲/۱۲۱.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 09
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 499229
صفحه از 612
پرینت  ارسال به