183
ميزان الحكمه ج 10

۱۷۹۲۲.عنه صلى الله عليه و آله :للمُتَكلِّفِ ثلاثُ علاماتٍ: يَتَمَلَّقُ إذا حَضَرَ ، و يَغتابُ إذا غابَ ، و يَشمَتُ بالمُصيبَةِ . ۱

۱۷۹۲۳.عنه صلى الله عليه و آله :لا يَقُصُّ إلاّ أميرٌ ، أو مَأمورٌ ، أو مُتَكَلِّفٌ . ۲

۱۷۹۲۴.لقمانُ عليه السلامـ لابنِهِ ـ: لِلمُتَكلِّفِ ثلاثُ علاماتٍ : يُنازِعُ مَن فَوقَهُ، و يَقولُ ما لا يَعلَمُ، و يَتَعاطى ما لا يُنالُ . ۳

۱۷۹۲۵.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لِلمُتَكلِّفِ ثلاثُ علاماتٍ: يُنازِعُ مَن فَوقَهُ بالمَعصيَةِ ، و يَظلِمُ مَن دُونَهُ بالغَلَبةِ، و يُظاهِرُ الظَّلَمةَ . ۴

۱۷۹۲۶.عنه عليه السلامـ لمّا سُئلَ عنِ القَدَرِ ـ: طَريقٌ مُظلِمٌ فلا تَسلُكوهُ، و بَحرٌ عَميقٌ فلا تَلِجوهُ، و سِرُّ اللّهِ فلا تَتَكَلَّفوهُ. ۵

۱۷۹۲۷.عنه عليه السلام :دَعِ القَولَ فيما لا تَعرِفُ ، و الخِطابَ فيما لم تُكَلَّفْ . ۶

۱۷۹۲۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :متكلّف را، سه نشانه است: در حضور، چاپلوسى مى كند. پشت سر، بدگويى مى نمايد و از مصيبت و گرفتارى [ديگران] شاد مى شود.

۱۷۹۲۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قصّه نگويد، مگر امير يا مأمور و يا متكلّف (متصنّع و خودنما) ۷ .

۱۷۹۲۴.لقمان عليه السلامـ خطاب به فرزندش ـفرمود : متكلّف را سه نشانه است: با بالا دست خود، بحث و ستيزه مى كند. چيزى كه نمى داند، مى گويد و بدانچه نتواند رسيد، دست مى يازد.

۱۷۹۲۵.امام على عليه السلام :متكلّف را سه نشانه است: با نافرمانىِ از بالا دست خود [در علم و دانش ]با او مى ستيزد و با چيره آمدن بر پايين تر از خود [در علم و دانش ]بر او ستم مى كند و ستمگران را تقويت مى نمايد.

۱۷۹۲۶.امام على عليه السلامـ در پاسخ به سؤال از تقدير ـفرمود : راهى تاريك است، مپوييدش. دريايى ژرف است، در آن فرو مرويد و راز خداست، خود را [براى دانستن آن] به زحمت ميندازيد.

۱۷۹۲۷.امام على عليه السلام :از سخن گفتن درباره آنچه نمى دانى دم فرو بند و در آنچه مكلّف نشده اى گفتگو مكن.

1.كتاب من لا يحضره الفقيه : ۴/۳۶۱/۵۷۶۲ .

2.مسند ابن حنبل : ۹/۲۵۳/۲۴۰۲۷.

3.الخصال : ۱۲۱/۱۱۳.

4.الكافي : ۱/۳۷/۷ .

5.نهج البلاغة : الحكمة ۲۸۷.

6.نهج البلاغة : الكتاب ۳۱.

7.در لسان العرب، ذيل اين حديث، چنين آمده است: يعنى قصه گويى و نقل سرگذشت پيشينيان، سزاوار و شايسته نيست مگر براى امير و زمامدارى كه مردم را موعظه كند و براى عبرت آنان سرگذشت پيشينيان را بازگو كند يا براى كسى كه مأمور به اين كار شده باشد كه در اين صورت حكم امير را دارد و براى كسب درآمد قصه نمى گويد . يا كسى قصه مى گويد كه بخواهد بر مردم بزرگى فروشد يا خودنمايى كند و گفتار و كردارش را به رخ مردم كشد و موعظه و سخنانش حقيقى نيست، بلكه رياكارانه و از روى تصنع است.


ميزان الحكمه ج 10
182

۱۷۹۱۶.عنه عليه السلام :النّاسُ مَنقُوصونَ مَدخُولونَ إلاّ مَن عَصَمَ اللّهُ، سائلُهم مُتَعَنِّتٌ، و مُجيبُهُم مُتَكَلِّفٌ . ۱

۱۷۹۱۷.الإمامُ الحسنُ عليه السلامـ لمّا سُئلَ عنِ الكُلفَةِ ـ: كلامُكَ فيما لا يَعنيكَ . ۲

۱۷۹۱۸.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إنَّ اللّهَ بَرَّأ محمّدا صلى الله عليه و آله مِن ثلاثٍ : أن يَتقوَّلَ علَى اللّهِ ، أو يَنطِقَ عن هَواهُ ، أو يَتَكَلَّفَ . ۳

۱۷۹۱۹.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :المُتَكلِّفُ مُخطِئٌ و إن أصابَ ، و المُتَطوِّعُ مُصيبٌ و إن أخطَأ . ۴

۱۷۹۲۰.الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :مَن تَكَلَّفَ ما ليسَ مِن عِلمِهِ ضَيَّعَ عَمَلَهُ و خابَ أمَلُهُ . ۵

3454

عَلاماتُ المُتَكلِّفِ

۱۷۹۲۱.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أمّا علامةُ المُتَكلِّفِ فأربَعةٌ : الجِدالُ فيما لا يَعنيهِ ، و يُنازِعُ مَن فَوقَهُ ، و يَتعاطَى ما لا يُنالُ ، و يَجعَلُ هَمَّهُ لِما لا يُنجيهِ . ۶

۱۷۹۱۶.امام على عليه السلام :خرد مردم، دستخوش خلل و كاستى است مگر كسى كه خدايش مصون بدارد. سؤال كننده شان لجوج و مجادله گر است و پاسخ دهنده شان متكلّف و خودنما.

۱۷۹۱۷.امام حسن عليه السلامـ در پاسخ به اين سؤال كه تكلّف چيست؟ ـفرمود : سخن گفتنت درباره چيزهاى بيهوده.

۱۷۹۱۸.امام باقر عليه السلام :خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را از سه چيز مبرّا كرد: اين كه بر خدا سخن دروغ ببافد، يا از روى هواى نفْس خود سخن بگويد، يا تكلّف ورزد».

۱۷۹۱۹.امام صادق عليه السلام :متكلّف [كسى كه خود را به زور نه از روى رغبت به كارى وا دارد]، خطاكار است، هرچند [در واقع] كارش درست باشد و داوطلب عملش درست است، اگر چه [در واقع ]خطا كرده باشد.

۱۷۹۲۰.امام كاظم عليه السلام :كسى كه خودش را در آنچه در حيطه علم او نيست به تكلّف اندازد، كارش را تباه كرده و آرزويش به جايى نرسد.

3454

نشانه هاى شخص متكلّف

۱۷۹۲۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اما نشانه متكلّف [عالِم نماى مدّعىِ علم]، چهار چيز است: در موضوعاتى كه به او مربوط نمى شود، بحث و مجادله مى كند. با بالا دست خود مى ستيزد. بدانچه نتواند رسيد، دست مى يازد و همّت خود را مصروف چيزى مى كند، كه نجاتش نمى دهد.

1.نهج البلاغة : الحكمة ۳۴۳.

2.تحف العقول : ۲۲۶.

3.بحار الأنوار : ۲/۱۷۸/۲۶.

4.بحار الأنوار : ۷۳/۳۹۴/۱ .

5.الدّرة الباهرة : ۳۴.

6.تحف العقول : ۲۱.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 10
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 278797
صفحه از 572
پرینت  ارسال به