203
ميزان الحكمه ج 11

2 ـ إنقاذُ الإنسانِ مِن وَلايةِ الطّواغيتِ

الكتاب :

«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلاَلَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» . ۱

«وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُوا إِلَى اللّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ» . ۲

(انظر) الأنبياء : 25 .

2 ـ رهانيدن انسان از سلطه طاغوت ها

قرآن :

«هر آينه در ميان هر امّتى فرستاده اى برانگيختيم [تا بگويد : ]خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد. پس، از آن امت كسى است كه خدا [او را ]هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است. پس، در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است».

«و آنان كه از پرستش طاغوت دورى كرده اند و به سوى خدا باز گشته اند، آنان را مژده باد. پس، بشارت ده بندگان مرا».

1.. النحل : ۳۶ .

2.الزمر : ۱۷ .


ميزان الحكمه ج 11
202

۱۹۵۳۶.الإمامُ الرِّضا عليه السلامـ في عِلَّةِ وُجوبِ مَعرِفَةِ الرُّسُلِ و الإقرارِ بهِم و الإذعانِ لَهُم بالطّاعَةِ ـ: لأنّه لَمّا لَم يَكُنْ في خَلقِهِم و قُواهُم ما يُكمِلوا ۱ لِمَصالِحِهِم ، و كانَ الصّانِعُ مُتَعالِيا عَن أن يُرى ، و كانَ ضَعفُهُم و عَجزُهُم عَن إدراكِهِ ظاهِرا ، لَم يَكُنْ بُدٌّ مِن رَسولٍ بَينَهُ و بَينَهُم مَعصومٍ يُؤدّي إلَيهِم أمرَهُ و نَهيَهُ و أدَبَهُ ، و يَقِفُهُم على ما يَكونُ بهِ إحرازُ مَنافِعِهِم و دَفعُ مَضارِّهِم ، إذ لَم يَكُنْ في خَلقِهِم ما يَعرِفونَ بهِ ما يَحتاجونَ إلَيهِ مَنافِعَهُم و مَضارَّهُم .
فلَو لَم يَجِبْ علَيهِم مَعرِفَتُهُ و طاعَتُهُ لَم يَكُن لَهُم في مَجيءِ الرّسولِ مَنفَعَةٌ و لا سَدُّ حاجَةٍ، و لَكانَ يَكونُ إتيانُهُ عَبَثا لغَيرِ مَنفَعَةٍ و لا صَلاحٍ ، و لَيس هذا مِن صِفَةِ الحَكيمِ الّذي أتقَنَ كُلَ شيءٍ . ۲

۱۹۵۳۶.امام رضا عليه السلامـ درباره علّت لزوم شناخت پيامبران و تصديق آنها و اطاعت و پيروى از ايشان ـفرمود : چون مردم خود از چنان طبيعت و توانى برخوردار نيستند كه مصالحشان را كاملاً درك كنند و از طرفى، سازنده هستى نيز والاتر از آن است كه ديده شود و ضعف و ناتوانى بندگان از ادراك او نيز كاملاً روشن است، پس ناچار بايد ميان خدا و مردم فرستاده اى معصوم باشد كه اوامر و نواهى و آموزش هاى او را به آنان برساند و به آنچه منافعشان را تأمين و زيان هايشان را دفع مى كند، آگاهشان سازد. چرا كه در وجودشان وسيله اى كه بتوانند با آن، آنچه را بدان نياز دارند و سود و زيانشان را بشناسند وجود ندارد.
اگر شناخت پيامبر و اطاعت از او بر مردم واجب نبود، آمدن پيامبر براى آنان حاصلى نداشت و مشكلى را حلّ نمى كرد و فرستادن او كارى بيهوده و ناسودمند بود و اين كار از موجود حكيمى كه همه چيز را با حساب و كتاب و متقن آفريده، به دور است.

1.في العلل : لمّا لم يكتف في خلقهم و قواهم ما يثبتون به لمباشره الصانع عزّ و جلّ حتّى يكلّمهم و يشافههم، و كان الصانع ......... إلخ . و في الخصال : ما يكملون به مصالحهم. (كما في هامش المصدر).

2.بحار الأنوار : ۱۱/۴۰/۴۰ .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 11
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 145626
صفحه از 572
پرینت  ارسال به