283
ميزان الحكمه ج 11

أبحاث حول قصّة نوح عليه السلام في فصول، و هي أبحاث قرآنيّة و روائيّة و تاريخيّة :

الإشارة إلى قصّته :

قال العلاّمة الطباطبائي قدس سره : «ذُكر اسمه عليه السلام في القرآن في بضع و أربعين موضعا يشار فيها إلى شيء من قصّته إجمالاً أو تفصيلاً ، و لم تُستَوفَ قصّته عليه السلام في شيء منها استيفاءً على نهج الاقتصاص التاريخيّ بذكر نسبه و بيته و مولده و مسكنه و نشوئه و شغله و عمره و وفاته و مدفنه و سائر ما يتعلّق بحياته الشخصيّة ؛ لِما أنّ القرآن لم ينزل كتاب تاريخ يقتصّ تواريخ الناس من بَرٍّ أو فاجر ، و إنّما هو كتاب هداية يصف للناس ما فيه سعادتهم ، و يبيِّن لهم الحقّ الصريح ليأخذوا به فيفوزوا في حياتهم الدنيا و الآخرة . و ربّما أشار إلى طرف من قصص الأنبياء و الاُمم لتظهر به سنّة اللّه في عباده ، و يعتبر به من شملته العناية و وفّق للكرامة، و تتمّ به الحجّة علَى الباقين.
و قد فُصّلت قصّة نوح عليه السلام في ستّ من السور القرآنيّة و هي : سورة الأعراف ، و سورة هود ، و سورة المؤمنون ، و سورة الشعراء، و سورة القمر ، و سورة نوح ، و أكثرها تفصيلاً سورة هود التي ذكرت قصّته عليه السلام فيها في خمس و عشرين آية (25 ـ 49) .

بحث هايى قرآنى، روايى و تاريخى پيرامون داستان نوح عليه السلام در چند فصل:

اشاره به داستان نوح عليه السلام :

علاّمه طباطبايى قدس سره مى فرمايد: «نام نوح عليه السلام در چهل و چند جاى قرآن آمده كه در آنها به داستان او به طور مجمل يا مفصّل اشاره شده است، امّا در هيچ مورد داستان و سرگذشت حضرت نوح عليه السلام را بدان گونه كه شيوه داستان پردازى تاريخى است و به نسب و خاندان و تاريخ و محل تولد و محل سكونت و نشو و نما و شغل و عمر و درگذشت و ساير امور مربوط به زندگى شخصى مى پردازد، نياورده است؛ زيرا قرآن به عنوان يك كتاب تاريخ نازل نشده كه تواريخ مردم را، از خوب و بد، بازگو كند. بلكه قرآن در حقيقت كتاب هدايت است و عوامل سعادت بخش مردم و حقايق روشن و صريح را براى آنان بيان مى كند تا بدان ها عمل كنند و در زندگى دنيا و آخرتشان سعادتمند گردند و گاهى هم به گوشه اى از سرگذشت پيامبران و اقوام و ملل اشاره مى كند تا سنّت و قانون خداوند در ميان بندگانش را روشن سازد و كسانى كه مشمول عنايت الهى شده و توفيق كرامت او را يافته اند از آن پند گيرند و براى ديگران نيز اتمام حجّت شود.
داستان نوح عليه السلام در شش سوره قرآن به تفصيل ياد شده كه عبارتند از: سوره اعراف، سوره هود، سوره مؤمنون، سوره شعراء، سوره قمر و سوره نوح كه از همه مفصّل تر سوره هود است و در بيست و پنج آيه آن (49 ـ 25) اين داستان بازگو شده است.


ميزان الحكمه ج 11
282

۱۹۶۶۷.عنه عليه السلام :كانَ بينَ آدَمَ و بينَ نُوحٍ عليهما السلام عَشرَةُ آباءٍ كلُّهُم أنبياءُ اللّهِ . ۱

۱۹۶۶۸.عنه عليه السلام :إنّ نُوحا عليه السلام لَمّا غَرَسَ النَّوى مَرَّ علَيهِ قَومُهُ فجَعلوا يَضحَكونَ و يَسخَرونَ و يقولونَ : قد قَعَدَ غَرّاسا ! حتّى إذا طالَ النَّخلُ و كانَ جَبّارا طُوالاً قَطَعَهُ ثُمّ نَحَتَهُ فقالوا : قد قَعَدَ نَجّارا ! ثُمّ ألّفَهُ فجَعَلَهُ سَفينَةً فمَرُّوا علَيهِ فجَعلوا يَضحَكونَ و يسخَرونَ و يقولونَ : قد قَعَدَ مَلاّحا في فَلاةٍ من الأرضِ ! حتّى فَرَغَ مِنها . ۲

۱۹۶۶۹.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :عاشَ نُوحٌ عليه السلام ألفَي سَنةٍ و خمسَمِائةِ سَنةٍ ، مِنها ثمانُمِائةٍ و خَمسونَ سَنةً قَبلَ أن يُبعَثَ ، و ألفُ سَنةٍ إلاّ خَمسينَ عاما و هُو في قَومِهِ يَدعوهُم ، و مِائتا سَنةٍ في عَمَلِ السَّفينَةِ ، و خَمسُمِائةِ عامٍ بَعدَ ما نَزَلَ منِ السَّفينَةِ و نَضَبَ الماءُ ، فمَصَّرَ الأمصارَ و أسكنَ وُلدَهُ البُلدانَ . ثُمّ إنّ مَلَكَ المَوتِ جاءهُ و هُو في الشّمسِ فقالَ : السّلامُ علَيكَ ، فرَدَّ علَيهِ نُوحٌ و قالَ لَهُ : ما جاءَ بكَ يا ملَكَ المَوتِ؟ فقالَ : جِئتُ لأقبِضَ رُوحَكَ ، فقالَ لَهُ : تَدَعُني أدخُلُ مِن الشّمسِ إلَى الظِّلِّ ؟ فقالَ لَهُ : نَعَم ، فتَحَوَّلَ نُوحٌ عليه السلام من الشمس إِلى الظلّ ، ثُمّ قالَ : يا مَلَكَ المَوتِ ، فكأنّ ما مَرَّ بِي في الدُّنيا مِثلُ تَحَوُّلي مِن الشّمسِ إلَى الظِّلِّ ، فامضِ لِما اُمِرتَ بهِ ، فقَبَضَ رُوحَهُ عليه السلام . ۳

۱۹۶۶۷.امام باقر عليه السلام :ميان آدم و نوح عليهما السلام ده پدر فاصله بود كه همگى پيامبر خدا بودند.

۱۹۶۶۸.امام باقر عليه السلام :هنگامى كه نوح عليه السلام هسته [خرما ]را مى كاشت، قومش بر او گذشتند و شروع به خنديدن و تمسخر او كردند و مى گفتند : كارش به درختكارى كشيده است! تا آنكه درخت بزرگ شد و به نخلى ستبر و بلند تبديل گشت و نوح آن را بريد و تراشيد. قومش گفتند : كارش به نجّارى كشيده است! نوح الوارهاى نخل را با هم تركيب كرد و كشتى اى ساخت. باز قومش بر او گذشتند و شروع به خنديدن و تمسخر او كردند و مى گفتند : كارش به كشتيرانى در يك دشت انجاميده است! تا آنكه نوح كار ساختن كشتى را به پايان برد.

۱۹۶۶۹.امام صادق عليه السلام :نوح عليه السلام دو هزار و پانصد سال زندگى كرد كه هشتصد و پنجاه سالش را پيش از مبعوث شدنِ به نبوّت سپرى كرد و نُهصد و پنجاه سال را به دعوت قوم خود گذراند و دويست سال را به كار ساختن كشتى مشغول بود و پانصد سال را بعد از فرود آمدن از كشتى و فروكش كردن آب به سر آورد كه در اين مدّت به ساختن شهرها پرداخت و فرزندانش را در آنها جاى داد. آن گاه ملك الموت نزد او كه در آفتاب نشسته بود، آمد و گفت : سلام بر تو. نوح جواب سلام او را داد و گفت : براى چه آمده اى، اى ملك الموت؟ گفت : آمده ام جانت را بگيرم. نوح گفت : اجازه مى دهى از آفتاب به سايه بروم؟ عزرائيل گفت : آرى. نوح عليه السلام به سايه رفت و آن گاه گفت : اى ملك الموت! اين عمرى كه در دنيا كردم انگار به اندازه همين رفتنم از آفتاب به سايه بود. حال مأموريت خود را انجام بده. پس، جان نوح صلى الله عليه و آله را گرفت.

1.كمال الدين : ۲۱۴/۲ .

2.الكافي : ۸/۲۸۳/۴۲۵ .

3.الأمالي للصدوق : ۶۰۲/۸۳۶ .

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 11
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 144143
صفحه از 572
پرینت  ارسال به